
این من ام !!!
جوانی از درون پوسیده ،
در برزخی از خودم و دنیای اطرافم …
چوب خط می کشم بر دیوارهای شهر
چوب خط تمام لحظه های تنهایی...
می چرخم و خط می زنم آرزوهای از دست رفته ام...
در جدال با جاذبه زمین، جسمم را تکان می دهم
و با تمام وجودم نفرین می کنم عقربه ها را
که با سرعت نور زمان را می شکافند و پیش می روند ...
سر بر دیوار فراموشی می کوبم تا شاید از یاد ببرم ،
تمام حسرت های به جا مانده از گذشته را…
میان مردگان همی زیسته ام ،
که زنده بودن را از یاد برده ام
و زندگی را تلخ تلخ سر می کشم...
از پس شب های پر از بی خوابی ،
دم و بازدمی رنگ گرفته از بی حوصله گی ،
بی دلخوشی پلک می زنم و سر می چرخانم
به سمت تمام سایه هایی که از کنارم رد می شوند ،
در امتداد کوچه های مسخ شده در تاریکی ...
این من ام !!!
که سوت می زنم
و تمام شهر را از خواب بیدار می کنم ..!
منبــــــع: http://www.ashim63.blogfa.com/post-2.aspx