تاریخچه پول، از مبادله کالا تا پول کاغذی
توجّه توجّه
این مطلب را اگر علاقه دارید بخوانید به اندازه اش نگاه نکنید
{ زیرا شاید این مطلب خیلی حوصله سربر باشد }
مو.گء»
در گذشته دیرین برای تداوم حیات، نیاز هر فرد با تلاش فردی (شکار- تولید و ...) تامین میشد، ولی با گذشت زمان هرگز به تولید شخصی قانع نبود و اگر در آن روز بشر نمیتوانست با زور هرچه میخواهد به چنگ آورد، ناگزیر حاضر میشد از راه معاوضه جنس با جنس (معاوضه مستقیم کالا با کالا) نیازهای عادی زندگی را فراهم کرده و از این راه امرار معاش کند.
در جوامع نخستین، تحصیل انواع کالاهای تولید شده جهت مصرف صرفا از طریق تعویض و مبادله دو کالا امکانپذیر بود و این مبادله مشکلات بسیاری به همراه داشت از جمله: امکان تعیین ارزش کالا براساس قبول واحد معینی که مورد تایید طرفین معامله باشد نبود و همچنین یافتن طرفین مبادله دو کالا (گوسفند و گندم) که هر دو نیاز به کالاهای عرضه شده طرف دیگر داشته و آماده مبادله باشند چندان آسان نبود.
بشر در ابتدا برای حل چنین مشکلاتی اشیا و یا کالاهایی را به عنوان واسطه مبادلات به جهت سهولت داد و ستد انتخاب کرد و انتخاب آن بستگی به نوع و فراوانی آن شیء یا کالای واسطه در آن محدوده یا شهر داشت، مثل صدف در سواحل دریا و گوسفند و گاو در نواحی کوهستانی و معتدل.
در همان زمان هم برای حفظ مقدار عددی مبادلات یا نتیجه معاملات از ریسمانهای گرهدار یا چوبخط بهره میجستند. گرچه با انتخاب کالاهای واسطه دو اشکال اساسی فوق ظاهرا حل شده بود، اما گاهی کالای واسطه نیز به علت غیرقابل تقسیم بودن مانع انجام معاملات کوچک میشوید و یا به علت حجم زیاد و ارزش کم نقش اساسی را که ذخیره کالای واسطه تا زمان احتیاج به معامله باشد غیرممکن میساخت و در بعضی مواقع نگهداری کالای واسطه به علت فسادپذیری امکان نداشت.
تنوع تولید و لزوم رفع نیاز بشر از تولیدات مختلف در سیر گسترش اقتصاد کشورها موجب پیدایش دو کالای اقتصادی با ثبات ارزش نسبی که مورد قبول عامه باشد،شد و این دو کالای فلزی طلا و نقره بود.
پس از آن که فلزات قیمتی (طلا و نقره) کشف شد و مزایا و وجوه تمایز آنها نسبت به کالاهای دیگر به ویژه فلزاتی مثل آهن و مس و مفرغ شناخته شد، جایگزین وسایل مبادلاتی قبلی که فاقد خصوصیات فیزیکی طلا و نقره (وفور تولید بودند) شدند و به عنوان "پول" مورد استفاده قرار گرفتند. با گذشت زمان مسؤولان امور در جوامع مختلف برای رونق داد و ستد و توسعه تجارت نسبت به ضرب سکههای طلا و نقره اقدام نمودند. برای انجام این کار، شمشهای طلا و نفره را به سکههای کوچک و متنوع تبدیل و سپس آنها را به مهر خود ممهور و در قلمرو جغرافیایی خویش رایج ساختند.
اولین سکهای که در ایران رواج یافت، در زمان داریوش اول ( ق.م) ضرب شد و نام آن دریک بود. هرودوت در مورد ضرب سکه دریک میگوید: "او شاهی بود که از خود یادبودی گذارد که هرگز هیچ شاهی از خود باقی نگذاشته بود." و سکه دیگری که رواج داشت "شکل" بود که وزن / گرم نقره.
همزمان با نقشی که پول فلزی در بازارهای مختلف مبادلات و معاملات پیدا کرد کار داد و ستد و تجارت را توسعه بخشید و موجب گسترش حرفه صرافی شد. صاحبان این حرف واسطه عملیات پولی بین تجار در داخل و خارج از کشور بودند که عملکردشان مقدمه نشر پول کاغذی و تشکیل بانکهای امروزی شد.
نشر پول کاغذی در دوران پیشین به صور مختلف وجود داشته که در زمانها و مکانهای گوناگون دارای نقش و وظایف محدود و خاصی بوده است. مثلا در روم قبل از میلاد، صرافها اسناد کاغذی (دست نوشتههایی) در اختیار مشتریان خود میگذاردند یا به اشخاصی که مسکوکات (فلزات قیمتی) خود را پیش آنها به امانت میگذاشتند، سندی به عنوان "قبض رسید" میدادند. این اسناد که به همین عنوان "قبض رسید" معروف بودند، به اعتبار صراف صادرکننده در بازار دست به دست میگشتند و عملا وظایف پول مسکوک و رایج آن زمان را انجام میدادند.
این رویه پایهگذار سیستم پول کاغذی به اسکناس شد که از بدو انتشار رابطه ثابتی بین ارزش اسکناس معاملاتیبا طلا و نقره برقرار ساخت و قانونمند گردید و از قرن نوزدهم، در چارچوب مقررات و قوانین پولی و بانکی هر کشور و تحت عنوان پول قانونی، رایج و در اقتصاد و سرمایهداری متداول و مطرح شد. شاید اختراع پول یکی از کشفیات شگرف و بینظیری باشد که بشر توانست مشکلات موجود در مبادله کالاها و خدمات را به کلی برطرف سازد.
اگر صحبت از تاریخچه و زمان پیدایش پول شود، شاید بهترین پاسخ این باشد که آن را به نیاز مبادلات غیرپایاپای رجوع دهیم. هر چند که پول انواع مختلفی دارد و تکامل آن نیز بر اساس توسعه مبادلات بین افراد و ملتها و نیاز صورت گرفته، ولی میتوان همه را به نام عمومی "پول" خواند. از کالای پولی، پول کالایی، پول دولتی، دسته چک، کارت اعتباری و... همه پول هستند، هر چند تفاوت بسیاری بین آنها وجود دارد.
شاید بتوان گفت که اولین نیاز کهمنجر به انتخاب پول شد، نیاز به مبادله بوده است. چندان دور از واقعیت نخواهد بود اگر آغاز مبادله بین بشر را به اوایل آفرینش او نسبت بدهیم. تقسیم کار بین یک مرد و زن که با هم زندگی میکردند میتواند یک نوع مبادله پایاپای تلقی شود. مبادلات پایاپای برای سالهای طولانی تنها وسیله رفع نیازهای متعدد انسانها بوده و شاید هنوز نیز آثاری از آن در جوامع بدوی و یا حتی در روستا وجود داشته باشد. بدیهی است که روش مبادله پایاپای فقط در سطح نیاز محدود به مبادلات و یا برای بخشی جزیی از مبادلات مورد نیاز انسان میتواند کاربرد داشته باشد.
از مشکلات عمده چنین روشی، یافتن عرضهکننده یا متقاضی و واحد سنجش ارزش بوده است، به این صورت که:
ابتدا، عرضهکننده یک کالا میبایست کسی را پیدا کند که خواهان همان کالا و احتمالا به همان مقدار عرضه شده باشد.
دوم، عرضهکننده کالای فوق که در مقابل ارائه کالای خود میبایست کالایی دریافت نماید، باید نیازمند یا متقاضی کالای عرضهشده بهوسیله طرف مقابل خود باشد.
سوم، بر فرض این که عرضهکنندگان و متقاضیان کالاها، یکدیگر را پیدا نموده و مقدار کالاهای موضوع مبادله نیز برای آنها مناسب میبود، میتوانست مسئله بعد توافق در ارزشیابی کالاها و یا پیدا کردن نرخ مبادله کالاها باشد.
1) کالای پولی
با گسترش نیاز بشر و تنوع تولیدات انسانها، روش مبادله پایاپای انواع کالاها با یکدیگر بهدلیل اشکالات بالا نمیتوانست پاسخگوی انجام مبادلات باشد. لذا بهتدریج و بر اساس یک نوع توافق ضمنی، یک یا تعداد محدودی از کالاها بهعنوان واحد سنجش شهرت یافتند. کالایی که بهعنوان واحد سنجش و یا "کالای پولی" انتخاب میشد، با توجه به عرف و عادت شرایط خاص جغرافیایی و تاریخی جوامع مختلف قرار داشته و معمولا از یک جامعه به جامعه دیگر تفاوت مینمود. بعضی از این کالاها عبارت بودند از: در هندوستان صدف، در ایران غلات، در حبشه بستههای فلفل و نمک، در تبت بسته چای، در ویرجینیا تنباکو، در روسیه پوست سمور، در حوالی مدیترانه گوسفند و... .
اما انتخاب و رواج یک کالا بهعنوان واحد سنجش و وسیله مبادله نمیتوانست برای همیشه پاسخگوی نیاز بشر در مبادلات باشد. با رونق بیشتر تجارت و بهخصوص تجارت بین اقوام و جوامع مختلف، مشکلاتمتعددی در راه استفاده از کالاهای فوق ظاهر گردید. به هر حال در بسیاری از موارد یافتن شخصی که کالای شما را طالب باشد و کالای موردنظر شما را داشته باشد دشوار بود. حتی در صورت یافتن چنین فردی بسیار محتمل بود که مقدار کالایی که شما حاضر به عرضه و یا مقدار کالایی که متقاضی آن بودید، با خواستههای شخص مورد مبادله تطبیق نمینمود. در نتیجه در بسیاری از موارد نیاز به استفاده از کالای پولی پیدا میشد. در چنین شرایطی مسایلی چون امکانات نگهداری کالای پولی، فساد و حملونقل آن از عمدهترین عوامل ایجادکننده محدودیت در مبادلات محسوب میگردیدند.
2) کالای پولی فلزی
بار دیگر بشر میبایست چارهای میاندیشید و امکانات لازم برای گسترش و توسعه مبادلات درون جامعه و بین جوامع را فراهم میآورد. بدیهی است که وسیله مبادله و سنجش جدید نیز میباید یک کالا باشد، ولی کالایی که تا حد ممکن مشکلات کالاهای متعدد پولی را که عمدتا خوراکی بودند نداشته باشد. بسیاری از مورخان رواج کالای پولی فلزی را از زمان فینیقیها میدانند و آن بهعلت کشف سکههای ضرب شده مربوط به این قوم است. البته این نمیتواند الزاما تاریخ استفاده بشر از فلز را تعیین کند.
طلا و نقره بهعلت داشتن خواص موردنظر و کمیابی نسبی که دارند کالای مناسب برای معرفی بهعنوان وسیله مبادله، سنجش و حتی ذخیره یا پسانداز بودند. از هر زمان که تاریخ رواج استفاده از طلا و نقره را بهعنوان کالای پولی در نظر بگیریم، این دو فلز برای قرنهای متعددی وظایف مربوطه را بهخوبی انجام میدادند.
از آنجا که هر دو فلز نقره و طلا قابلیت ترکیب دیگر را دارند، یکی از مسایل عمده در رابطه با استفاده از این دو فلز در طول تاریخ، خلوص آنها یا درجه عیار آنها بوده است. خصوصا این مهم بیشتر در مورد طلا مطرح بوده و هست. طلا بهصورت خالص، فلزی بسیار نرم است که نرمی آن تا حدودی قابلیت استفاده از آن را محدود میکند. لذا از گذشته طلا را با بعضی از فلزات مخلوط میکردند که سختتر شود. در چنین شرایطی مساله مهم، نسبت ترکیب طلا و فلز موردنظر میبود که میبایست مشخص و در طول مبادلات غیرقابل تغییر باشد. این نکته باعث شد که عمدتا طلا و نقره بهصورت سکه ضرب شده و ضارب عیار آن را مشخص و تضمین نماید.
رواج استفاده از طلا و نقره بهعنوان پول یا کالای پولی بهعلت این بود که بههرحال این دو فلز کالا محسوب شده و بهعلت خاصیت کالایی خود نیز مورد تقاضا قرار داشتند. بهعبارت دیگر طلا و نقره نیز همچون صدف، غلات و غیره کالا محسوب شده و در تابع مطلوبیت افراد بهعنوان یکی از متغیرهای آن محسوب میشوند. ولی بهعلت پذیرش عام بهعنوان وسیله مبادله و سنجش و همچنین ذخیره ارزشها، تقاضایی مازاد بر تقاضای کالایی آنها بهوجود میآید.
قانون گرشام (Grcsham یک بانکدار انگلیسی در قرن شانزدهم میلادی بود)
در دوران رواج استفاده از سکههای طلا و نقره در قرون گذشته مشاهده میشد که بعضی از سکهها کمتر دستبهدست میگردیدند و یا بهعبارت دیگر اگر بهدست کسی میرسید، سعی در حفظ آن مینمود. این موضوع چه در مورد طلا و نقره و چه سکههای طلا و یا نقره بهتنهایی صدق مینمود. به اینصورت که معمولا مردم سعی مینموند سکههای طلا را حفظ کرده و سکههای نقره را خرج کنند، یا سکههای نو را نگهداری و سکههای ساییده شده را مصرف نمایند. بهعبارت دیگر سکههای خوب و مرغوب گنج میشد و سکههای نامرغوب دستبهدست میگردید.
"گرشام" این رفتار را به اینصورت بیان مینمود که "پول بد پول خوب را از جریان خارج می کند." این نکته کاملا بدیهی و روشن است، چون در حال حاضر نیز اکثر مردم مثلا ترجیح میدهند که اسکناسهای درشت را حفظ نموده و اسکناس ریز را خرج نمایند. (اصطلاح اسکناس درشت و ریز کنایه به مبلغ تعریف شده در اسکناس است که میتواند بزرگ یا کوچک باشد). منطقی است که افراد بین دو کالا که از نظر مبادله یک ارزش داشته باشند، آن را برای خود نگه میدارند که مطلوبیت بیشتری برای آنها ایجاد مینماید.
3) پول کالایی (پول کاغذی)
الف – اسکناس با پشتوانه: بههرحال همیشه توسعه مبادلات و رشد تجارت عامل بهوجود آورنده محدودیت در استفاده از وسیله مبادله بوده است. ادبیات داستانسرایی قرون وسطی و قرون قبل از آن مملو از داستان تجار و راهزنان میباشد. بدون آن که نیاز باشد خود را به داستانهای فوق مقید نماییم، میتوان حدس زد که افزایش در حجم مبادلات و همچنین بعد مکانی برای مبادلات، دشواریهایی را در استفاده از طلا و نقره با توجه به حمل و حفاظت از آن بهوجود میآورد.
گاه و شاید کرارا پیش میآمد که در مبادله بین دو منطقه، کاروان کالاها و همچنین کاروان طلا و نقره در جهتهای مختلف یکدیگر در جریان باشند. به این معنی که مثلا تاجر A کالای خود را برای فروش از منطقه X به Y میبرد و سپس طلا یا نقره کسبشده را از Y به X بازمیگرداند. در همین احوال تاجر B کالای خود را از Y به X برده و پس از فروش، بهای آن را از منطقه X به منطقه Y منتقل میکند. حال اگر این دو تاجر مستقیما یا با واسطهای قرار بگذارند که طلای کسب نموده از فروش کالای خود را با حوالهای از یکدیگر در شهر خود دریافت نمایند، نیاز به حملونقل طلا یا حداقل به مقدار زیاد وجود نخواهد داشت. یعنی A از طریق حوالهای که از شخص B (یا واسطه دیگری) دریافت مینماید، بهای کالایی که در شهر Y به فروش رسانیده است را در شهر خود یعنی X دریافت میکند و همچنین B با حوالهای از طرف تاجر A طلای خود را در شهر Y دریافت مینماید.
روش بالا میتوانست تا حد بسیار زیادی از دردسرهای حملونقل طلا یا نقره جلوگیری نماید. البته وجود اعتماد اولین شرط برای انجام چنین معاملاتی میبود. به این ترتیب اولین قدمها در آفرینش پول کاغذی یا پول کالایی برداشته شد. همچنین مقدمه ایجاد بانکها بهوجود آمد. هر چند بهتدریج پول کاغذی و اسکناس رواج یافته و بهصورت وسیعی در دادوستدها مورد استفاده قرار گرفت، ولی تا مدتهای مدیدی اعتبار این نوع پول بر اساس محتوی کالایی آن که طلا و نقره بود تعیین میشد.
ب – پول دولتی (اسکناس بدون پشتوانه): در اکثر جوامع انتشار اسکناس بهوسیله دولتها صورت میگرفت، در نتیجه در مواقع نیاز مالی دولتها میتوانستند با انتشار اسکناسهای بیشتر کسری بودجه خود را تامین نمایند. بهدنبال انتشار اسکناس بیشتر از ذخیره طلا، ناشرین اسکناس نمیتوانستند در صورت لزوم بدهی خود را به مردم بهصورت طلا پرداخت نمایند. بهعبارت دیگر ارتباط بین اسکناس و محتوی کالایی آن (طلا) بهتدریج ضعیف و سپس قطع گردید. پول دولتی یا پول رسمی در هر کشور امروزه واحدسنجش و یکی از انواع ابزار مبادله و ذخیره محسوب میشود.
4) پول بانکی (سپرده)
از زمان ایجاد بانک تا به امروز، تحولات بسیاری در سیستم بانکی رخ داده است. از عمده مشخصات بانکهای بازرگانی قدرت پولآفرینی آنهاست. بانکهای بازرگانی نیز همچون بانکهای مرکزی ناشر اسکناس میتوانند پول ایجاد نمایند. پولآفرینی بانکهای بازرگانی از طریق ایجاد اعتبارات میباشد؛ به اینصورت که بانکهای تجاری بر اساس سپرده مردم که در نزد آنها باقی میگذارند، مبادرت به گشایش اعتبارات جدید مینمایند، بهصورتی که مجموع اعتبارات صادر شده بهوسیله بانکها بیش از مقدار اسکناس و مسکوک نزد آنها خواهد بود. در نتیجه اگر صاحبان سپرده همگی برای دریافت وجه نقد به بانک رجوع نمایند، بانک توان پرداخت بدهی خود را نخواهد داشت.
بانکها و بعضی از موسسات مالی یا اقتصادی در سالهای اخیر مبادرت به صدور کارتهای اعتباری نمودهاند که این کارتها نیز بهنوبه خود یکنوع پولآفرینی محسوب میشوند.