پارسال در همچین روزی91/7/7 در روز تولد امام رضا(ع) عضو سایت شدم و مهر را با مهربانی آغاز کردم...

نیما یوشیج در تولد یک سالگی پسرش نوشت:
پسرم یک بهار ، یک تابستان ، یک پاییز و یک زمستان را دیدی
زین پس همه چیز جهان تکراریست
جز محبت و مهربانی...

"خدا" را در قلب کسانی دیدم که بدون هیچ توقعی مهربانند
شاید روزی که اولین سطرها را در این کلبه آرام می نوشتم هیچ وقت احساس نمی کردم
مسئولیت جدیدی بر دوش خودم می گذارم ،اما این واقعیتی هست که من همیشه
نگرانش باشم،و البته دلخوش به دل نوشته هام و دو پست دوشنبه و جمعه باشم
شاید بهانه ای شد برای گفتن تمام ناگفته هایم ...اینجا آرام است ،کلبه دل من...
"از این که کلبه ای هرچند مجازی برای خود دارم ،خوشحالم! "

نوشته ها رد پای عبور است . فردا که برگردی و نوشته هایت را بخوانی به یاد می آوری که از کجا رد شده و چطور قد کشیده ای

وقتی دلم می گیرد
و قلبم به درد می آید
و بغضم می ترکد
به جای قطرات اشک
این کلمات هستند که گونه کاغذم را تر می کنند
کلماتی سر هم شده
و یا بهتر بگویم
اشک های دلتنگی
می نویسم
تا به این بهانه
دلم آرام بگیرد

تمام می شود
تمام ناگفته های من
فقط چند نقطه چین باقی می ماند
تا حرف های سادگی هایم را
دوباره تکرار کنی!

خواهش میکنم پنجره را بازبگذار وبرو...
هوای دلم
به وسعت تمام حرف های نگفته گرفته است!

آرامش سهم قلبی است که در تصرف خداست قلبتان آرام و لحظاتتان خدایی
