فراموش کردم
لطفا تایپ کنید...
رتبه کلی: 1001


درباره من
میگن سنگ دلم ... اره،من ســردمو مغرورم چون دوس ندارم خودمو درگیر کسای کنم که توی فردام هیچ نقشی ندارن ! علاقه ای به ادمای مجازی و حرفاشون ندارم ...من نه لشم نه لاشی فقط یه کودک درون دارم ک یه کوچولو دیوث بار اومده وگرنه همه چــــی OK

خیلیا باهام حال نمیکنن...

چون یکم رُکَم...

یکم سردم...

یکم غُدَم...

یکم تُخسَم...

یکم مغرورم...

یکم بی اعصابم...

یکم بَد دهنم...

یکم کم حرفم...

یکم ناراحتم...

اما هرچی هستم...

دورو نیستم...

نامرد و بی معرفت نیستم...


اونایی که از من بدشون میاد،
نظرشونو بنویسن روی یک کاغذ بندازن تو سطل اشغال
من برای اونایی که دوستم دارن زندگی میکنم...!!!!
وگرنه من خیلی وقته دیگه خودم نیستم!

مــَـن

لایــکام کــمه ...

تنهـــا چیزی کــ ندارم

غمــه ...

سَــرَم جــلو رفیقــام

خــَـمه ...

با مـــَـنی ؟

از آشناییــــــــــــت خوشــبختم ...

با من نــــیستــی ؟

شـــَـــرِررت کـــــــَــــــــــــــم ...

ببین رفیق !!! من " تک پرم "

فقط با " خاصم " میپرم ....

بچرخی بازدور " سرم " ..... " کات میشی ازدور و برم !

درموردم " نظر " نده چون این روزا " حالم " بده "

خشن " بشم بدمیبینی !!!

بکش کنار ..... مرسی " فدات " !!!

اولویت غرورمه ..... چون همه ی وجودمه !!!

من این " بالام " ..... تواون پایین .....

بکش کنار !!!

فقط "همین".....!!!
مرگ مzمن (aashkaan )    

دلم برات تنگ شده...... سلام به همه

درج شده در تاریخ ۹۳/۰۳/۲۰ ساعت 22:17 بازدید کل: 137 بازدید امروز: 137
 

دلم برات تنگ شده.....اما من...من میتونم این دوری رو تحمل کنم... به فاصله ها فکر نمیکنم ...... میدونی چرا؟؟ آخه... جای نگاهت رو نگاهم مونده.....هنوز عطر دستات رو از دستام میتونم استشمام کنم....رد احساست روی دلم جا مونده ... میتونم تپشهای قلبت رو بشمارم...........چشمای بیقرارت هنوزم دارن باهام حرف میزنن.......حالا چطور بگم تنهام؟؟چطور بگم تو نیستی؟؟چطور بگم با من نیستی؟؟آره!خودت میدونی....میدونی که همیشه با منی....میدونی که تو،توی لحظه لحظه های من جاری هستی....آخه...تو،توی قلب منی...آره!تو قلب من....برای همینه که همیشه با منی...برای همینه که حتی یه لحظه هم ازم دور نیستی...برای همینه که میتونم دوریت رو تحمل کنم...آخه هر وقت دلم برات تنگ میشه...هر وقت حس میکنم دیگه طاقت ندارم....دیگه نمیتونم تحمل کنم...دستامو میذارم رو صورتم و یه نفس عمیق میکشم....دستامو که بو میکنم مست میشم...مست از عطر ت. صدای مهربونت رو میشنوم ...و آخر همهء اینها...به یه چیز میرسم.....به عشق و به تو.....آره...به تو....اونوقت دلتنگیم بر طرف میشه...اونوقت تو رو نزدیکتر از همیشه حس میکنم....اونوقت دیگه تنها نیستم
حالا من این تنهایی رو خیلی خیلی دوسش دارم.. به این تنهایی دل بستم...حالا میدونم که این تنهایی خالی نیست...پر از یاد عشقه.. پر از اشکهای گرم عاشقونه ...

تاریخ آخرین ویرایش مطلب: تاریخ آخرین ویرایش: ۹۳/۰۳/۲۰ - ۲۲:۱۷
اشتراک گذاری: تلگرام فیسبوک تویتر
برچسب ها:

1
1


لوگین شوید تا بتوانید نظر درج کنید. اگر ثبت نام نکرده اید. ثبت نام کنید تا بتوانید لوگین شوید و علاوه بر آن شما نیز بتوانید مطالب خودتان را در سایت قرار دهید.
فراموش کردم
تبلیغات
کاربران آنلاین (1)