یک روز پسری دوازده ساله که لاک پشت مرد ه ای را که ماشین از رویش رفته بود را با نخ می کشید وارد یکی از خانه های "فساد" اطراف آمستردام شد و گفت:- من می خواهم با یکی از خانم ها سکس داشته باشم. پول هم دارم و تا به مقصودم نرسم از اینجا نمی رومگرداننده آنجا که همه "مامان" به او می گفتند و کاری با ...
تاریخ درج:
۹۲/۰۷/۲۲ - ۱۸:۱۹ 0 نظر , 184
بازدید