کشتن مرغ مقلد (To Kill a Mockingbird)،
قهرمانی که رویایی دارد.
فیلم کشتن مرغ مقلد را رابرت مولیگان (Robert Mulligan) در سال 1962 براساس رمانی به همین نام نوشتهی هارپر لی (Harper Lee) ساخته است. خانم لی تنها یک رمان نوشت و با همان رمان توانست برندهی جایزه ی پولیتزر سال 1961 شود . این رمان در 30 میلیون نسخه و به 40 زبان دنیا منتشر شده است.
داستان فیلم در مورد وکیل سفید پوستی به نام آتیکوس فینچ (Atticus Finch)، با بازی گریگوری پک (Gregory Peck)، است که دفاع از جوان سیاه پوستی را که به جرم تجاوز و ضرب و شتم یک دختر سفیدپوست بازداشت شده، بر عهده میگیرد. ماجرا در دههی 30 میلادی، در اوج بحران رکود اقتصادی آمریکا، در شهر کوچکی در ایالت آلاباما در آمریکا میگذرد. زمانی که گذران زندگی و تامین معاش هم برای رنگین پوستان و هم برای سفیدپوستان سخت بوده است.
کشتن مرغ مقلد، فیلمی ضد تبعیض نژادی است. زمانی که این فیلم ساخته شد، اوج مبارزات مدنی سیاهپوستان آمریکا بود. شاید بتوان این فیلم را جلوتر از فیلمهای “حدس بزن چه کسی برای شام می آید” (Guess Who’s Coming To Dinner?) 1967 و “در گرمای شب” (In The Heat Of The Night) 1967، پرچمدار این جنبش در هالیوود دانست. دههی شصت میلادی با ظهور مردانی مانند مالکوم ایکس و مارتین لوترکینگ و حتی جنبشهای مانند “پلنگان سیاه” دوران مهمی برای جنبشهای مدنی سیاهان آمریکا بود. هرچند که در سال 1964 براساس اصلاحیهی قانون اساسی آمریکا حق رای به سیاهان داده شد. اما این جنبشها با ترور مالکوم ایکس در سال 1964 و مارتین لوترکینگ در 1965 به خاموشی گرایید. ممکن نیست بتوان تاثیر چنین فیلمهایی را بر جنبشهای مدنی، به خصوص در آمریکا، انکار کرد.
اگر از چشم یک آمریکایی به این فیلم نگاه کنیم شاید فقط مبارزات مدنی سیاهان آمریکایی را به یاد بیاوریم. اما از دید یک ایرانی، مبارزهی مردی تنها را میبینیم که تا آخرین لحظه میجنگد، گرچه امیدی به پیروزی ندارد. اتیکوس فینچ به انتخاب انستیتو فیلم آمریکا (AFI) برترین قهرمان تاریخ سینمای آمریکاست. او آرام حرکت میکند و آرام حرف میزند. هیچگاه نمی ترسد (حتی اگر دهها نفر با اسلحه در برابر خود ببیند) و زندگیاش را وقف دو فرزندش کرده است. اتیکوس نه در برابر انسان دیگر، بلکه در برابر فرهنگ و سیستمی که بر زندگی مردم آمریکا سایه انداخته مبارزه میکند. او منجی نیست، فقط مبارزی است که تا آخرین نفس میجنگد. کسی که ما را مجبور میکند همانند تماشاچیان سیاهپوست دادگاه، به احترام او بایستیم. گریگوری پک نقشهای به یادماندنی زیادی را بازی کرده است، اما چنان در قالب اتیکوس فینچ فرو رفته که اعضای آکادمی نتوانستند به سادگی از کنار نقش آفرینی او عبور کنند. میتوان گفت در سال 1962 گریگوری پک، اسکار بهترین بازیگر مرد را از لای دندانهای پیتر اوتول (Peter O’Tool) بازیگر نقش لارنس عربستان (Lawrence Of Arabia) بیرون کشید.
راوی داستان در این فیلم دختر شش سالهی اتیکوس، جین لوئیس است. جین لوئیس تحت تاثیر پدر و برادرش، پسرانه لباس می پوشد؛ پسرانه حرف می زند؛ پسرانه کتک می زند و اسمی پسرانه دارد(همه او را اسکات صدا می زنند). اسکات نماد معصومیت کودکانه است، زمان زیادی از فیلم به گفتگوهای میان او و اتیکوس می گذرد. شاید قسمتهایی از داستان کمی سیر منطقی خود را ازدست می دهد، اما باید به این نکته توجه کرد که راوی کودکی خردسال است و او همه چیز را آنگونه که میخواهد میبیند؛ نه آنگونه که هست. بازی در نقش اسکات فینچ برای بازیگر خردسالش ماری بدهام (Mary Badham) کاندیداتوری اسکار بازیگر دوم زن را به ارمغان آورد.
گرچه این فیلم نتوانست در آن سال در مراسم اسکار بر رقیب قدرتمندش لارنس عربستان پیروز شود؛ تاثیری که چه بر بینندگان عادی سینما و چه بر جنبشهای اجتماعی گذاشت؛ بسیار بیشتر از لارنس عربستان بود. انیستیتو فیلم آمریکا کشتن مرغ مقلد را به عنوان بهترین درام دادگاهی تاریخ سینما انتخاب کرده است.
فیلم کشتن مرغ مقلد در هشت رشتهی بهترین فیلم، بهترین کارگردانی، فیلمنامه اقتباسی، بهترین هنرپیشهی نقش اول مرد، بهترین هنرپیشهی نقش دوم زن، بهترین طراحی صحنه (سیاه و سفید)، بهترین فیلمبرداری(سیاه و سفید) و بهترین موسیقی کاندید اسکار شد که موفق شد در رشتههای بهترین هنرپیشهی نقش اول مرد، بهترین فیلمنامهی اقتباسی و بهترین طراحی صحنه اسکار را به خانه ببرد.
پنجاه سال پس از ساخت این فیلم، باراک اوباما، رییس جمهوری آمریکا، بر فیلم «کشتن مرغ مقلد» که شبکه (US today) شکل بازسازی شده آنرا روز شنبه (6 آوریل 2012) پخش شد، مقدمه ویژه ای ایراد کرد. در مورد سخنرانی اوباما می توانید به نیویورک تایمز مراجعه کنید، و البته نقد راجر ایبرت در مورد این فیلم هم خواندنی است.