فراموش کردم
لطفا تایپ کنید...
رتبه کلی: 3528


درباره من
من........تنهام مث ماهی توی تنگ
.
.
.
.
کلمه ای نیست

هیچ!

میان «من و تو»

این «واو» حرف بی ربطی است
دوستت دارم
دوستت دارم کمتر از خدا و بیشتر از خودم چون به خدا ایمان دارم و به تو احتیاج!! ...
تاریخ درج: ۹۱/۰۹/۰۸ - ۱۴:۱۴ ( 1 نظر , 287 بازدید )
نازنین
نازنینم عشقم را نه از روی جملات نامه هایم بلکه از چشمانم بخوان . کلمات ، عشق باشکوه مرا حقیرو کوچک میکنند . برای فهمیدن معنی نگاهم دنبال کتاب ها نرو جوابش را در قلبت خواهی یافت . ...
تاریخ درج: ۹۱/۰۹/۰۸ - ۱۴:۱۲ ( 5 نظر , 298 بازدید )
حقیقت زندگی
کسانی که به فکرمون هستن رو به گریه می اندازیم. ما گریه می کنیم برای کسانی که به فکرمون نیستن. و ما به فکر کسانی هستیم که هیچوقت برامون گریه نمی کنن. این حقیقت زندگیه. عجیبه ولی حقیقت داره. اگه این رو بفهمی، هیچوقت برای تغییر دیر نیست. ...
تاریخ درج: ۹۱/۰۹/۰۸ - ۱۴:۱۱ ( 1 نظر , 315 بازدید )
افسوس
از ديروزها به دنبالت دويدم و به اميد ديدارت به امروز رسيدم ولي افسوس...! افسوس که تو به فرداها سفر کردي ...
تاریخ درج: ۹۱/۰۹/۰۸ - ۱۴:۰۹ ( 0 نظر , 286 بازدید )
خدا
میتواند مچم را بگیرد........... ولی همیشه دستم را میگیرد....   خدا را می گویم. ...
تاریخ درج: ۹۱/۰۹/۰۶ - ۱۰:۱۵ ( 2 نظر , 297 بازدید )
کاش...............
کـــاش، تلخی زندگی یکم الکـــل داشت! شــــاید مستمان میکرد و درد را نمیفهمیدیم!!!! ...
تاریخ درج: ۹۱/۰۹/۰۶ - ۰۹:۴۲ ( 0 نظر , 283 بازدید )
تنها نیستم...
نگران شب هایم نباش . . . تنها نیستم ! بالشم. . . هق هق سکوتم. . . قرص هایم . . . پاکت سیگارم . . . لرزش دستانم . . . همه هستن، تنها نیستم . . . ! ...
تاریخ درج: ۹۱/۰۹/۰۶ - ۰۹:۳۸ ( 0 نظر , 273 بازدید )
درد
درد داشت... خیلیم درد داشت...... درد زخمایی رو نمیگم که رو تنم گذاشتن تا از با تو بودن استعفا بدم.: درد زخمای دلمو میگم... وقتی با گوش خودم شنیدم که میگفتی من پا پس کشیدم..او همپای من امد.. و به یاد می اورم..انتظارت برای اغوشم را..و التماس چشمانت برای بوسیدنم را.... هنوز هم درد میکشم....
تاریخ درج: ۹۱/۰۹/۰۶ - ۰۹:۳۲ ( 0 نظر , 293 بازدید )
با حوصلگی به خرج بده و بخونش
زنی از خانه بیرون آمد و سه پیرمرد را با ریش های بلند جلوی در دید. به آنها گفت: من شما را نمی شناسم ولی فکر می کنم گرسنه باشید، بفرمائید داخل تا چیزی برای خوردن به شما بدهم. آنها پرسیدند: آیا شوهرتان خانه است؟ زن گفت: نه، او به دنبال کاری بیرون از خانه رفته. آنها گفتند: پس ما نمی توانیم وارد شویم....
تاریخ درج: ۹۱/۰۹/۰۱ - ۱۴:۰۲ ( 1 نظر , 335 بازدید )
دروغ نه!!!!
ترجیح می دهم حقیقتی مرا آزار دهد، تا اینکه دروغی آرامم کند . ...
تاریخ درج: ۹۱/۰۹/۰۱ - ۱۳:۵۸ ( 1 نظر , 301 بازدید )
چگونگی درج آگهی در سایت و قسمت تبلیغات سایت و اپلیکیشن آموزش زبان انگلیسی urg.ir
کاربران آنلاین (2)