در گذشته نه چندان دور مراسم جالبی در این شب در استان آذربایجان شرقی برگزار میشد که خیلی از آنها با گذشت زمان و ورود تکنولوژی رنگ باخته و تغییر چهره دادهاند.
یکی از این مراسم، هدیه فرستادن به خانه تازهعروس است. چهارشنبه شب آخر سال هدیه تازه عروس که شامل چهارشنبه یمیشی (آجیل چهارشنبه سوری)، غذاهای پخته تزئین شده، هدایایی برای داماد و فامیل نزدیک اوست را درون مجمع بزرگ میگذاشتند و به خانه دختر میفرستادند و کسی که مجمع را حمل میکرد از طرف خانواده داماد انعام میگرفت.
البته این مراسم امروزه نیز در بعضی از شهرها و روستاهای استان برگزار میشود، منتهی با رنگ و بوی امروزیتر، حتی در گذشته، مردم سهم میراب محله، شبگرد، پلیس محله و بابای مدرسه را که شامل پیراهن، آجیل و... بود، کنار میگذاشتند.
آنچه بیشتر در گذشته میان آذربایجانیها رسم بود، مراسم شالاندازی پسران جوان در شب چهارشنبهسوری بود. در این مراسم که اکنون نیز در بعضی از روستاهای این خطه به چشم میخورد، پسران جوان، شالی را برداشته و آنرا از سوراخ بالای بام خانه پایین میانداختند و صاحبخانه متناسب با وسع مالی خود هدایایی چون آجیل، شیرینی، تخممرغ و حتی جوراب را در گوشه شال میبست تا پسر آن را بالا بکشد.
در اینجا اگر پسر خواستگار دختر خانواده بود، شال را بالا نمیکشید و اگر خانواده دختر با این وصلت موافق بودند یکی از لوازم دختر را به شال میبستند.
بهترین غذای شب چهارشنبهسوری در گذشته قورمهسبزی بود که در حیاط خانهها و روی اجاق پخته میشد و عطر و بوی برنج و قورمهسبزی از همه خانهها برمیخاست.
در قدیم در چنین روزی مغازهها را آذین میبستند و مجمعهای بزرگ را به صورت طبقههای متعدد درمیآوردند و با آجیلهای چهارشنبهسوری پر میکردند و با انواع مجسمهها، ساعتها و... تزئین میکردند و در معرض فروش میگذاشتند و معمولا تا پایان شب این آجیلها فروش میرفتند.
از آداب خاص آذربایجانیها روز چهارشنبه آخر سال این بود که به سرچشمه میرفتند و زنان کوزهها و کاسه بشقابهای سفالی کهنه را کنار چشمه میشکستند و کوزه نو را از آب چشمه پرمیکردند و آب آن را به چهارگوشه خانه میریختند، دعا میخواندند و جلوی در را جارو میکردند و معتقد بودند با این کار تا یک سال با روحیه شاد زندگی میکند.
یکی دیگر از رسوم آذربایجانیها در این شب آتش روشن کردن و پریدن از روی آتش بود که این رسم امروزه فقط در میان جوانان مرسوم است.
در این مراسم مردم و بخصوص جوانها روی پشتبامها آتش روشن میکردند و از روی آن میپریدند. همچنین درون کوزهای را از مواد آتشزا که خطر انفجار و آتشسوزی نداشت پر میکردند و زیر کوزه را سوراخ میکردند و توی آن فتیله میگذاشتند که بعد از آتش زدن فتیله، نور آن تا حدود 30 متری در آسمان پیدا بود و این کار نوعی شادی و نشاط بین جوانان ایجاد میکرد.
یکی دیگر از مراسم آذربایجانیها در این شب فال گوش ایستادن و شنیدن سخنان رهگذران بود. در این مراسم زنان و بخصوص دختران جوان پشت در ایستاده و سخنان اولین رهگذران را گوش داده و در زندگی آینده خود تعبیر میکردند. البته این روش به گونه دیگری نیز انجام میگیرد.
به این صورت که دختران جوان بیرون خانه ایستاده و کلیدی زیر پای خود قرار میدادند و صحبتهای اولین رهگذران را شنیده و تعبیر میکردند.