فراموش کردم
اعضای انجمن(325) مدیریت انجمن
جستجوی انجمن
کاظم احمدی (afk123 )    

من برای گلی که مال من است، مسئول هستم

درج شده در تاریخ ۹۴/۱۲/۱۲ ساعت 11:47 بازدید کل: 450 بازدید امروز: 449
 

 

بیش از هفتاد سال پیش اثر کوچکی منتشر شد که طراوت و تازگی آن دنیای ادبیات را شگفت‌زده کرد. در برگ‌های اندک کتابی که در ظاهر برای کودکان نوشته شده بود، حکمتی عمیق و معنایی شگرف نهفته بود. این کتاب "شازده کوچولو" نام داشت.

 

شازده

 

آنتوان سنت اگزوپری در اصل خلبانی جسور و ماجراجو بود، و تنها برخی از شیرین‌ترین خیال‌ها و جسورانه‌ترین رؤیاهای خود را به روی کاغذ آورد. این فرانسوی آزاده در ۶ آوریل ۱۹۴۳ زمانی که اروپا در آشوب خون و جنون جنگ جهانی دوم فرو رفته بود، آخرین رؤیای پرشکوه خود را در نیویورک انتشار داد.

سنت اگزوپری نویسندگی و پرواز را به یک اندازه دوست داشت و هر دو برای او رمز رهایی و آزادگی بودند. او در میان آن دو سرگردان ماند و هر دو را تا بلندترین اوج‌ ها تجربه کرد.

 "شازده کوچولو" مهمترین اثر سنت اگزوپری، در قالب داستانی برای کودکان نوشته شده، اما گروه ‌های گوناگون، از هر سن و رنگ و تیره‌ای، هر کسی در چهارگوشه جهان که اندکی شعور و سر سوزنی ذوق و ذکاوت دارد، از این داستان لذت می‌برد. سرگذشت او را می‌توان نخستین درس فلسفی برای کودکان دانست و همچنین افسانه ‌ای دلنشین برای بزرگسالان.

داستان سرگذشت شاهزاده ‌ای کوچک ‌اندام، با چشمانی هشیار و تخیلی سرشار است. موجودی پری ‌وار که از سیاره‌ ای دور به زمین ما سفر کرده است. او آفاق را طی کرده اما هنوز در اندیشه گلی است که در سیاره‌ی خود تنها گذاشته است. او که در سفری شگرف ناغافل به دنیای ما آمده، همه چیز را با بهت و حیرت می‌نگرد، زیرا دنیای ما را سخت آشفته و نابسامان می‌بیند.

حیرت "شازده کوچولو" از این است که ساکنان زمین به ارزش نعمت زندگی پی نبرده‌اند. او دریغ می‌خورد که آدمی از غریزه و احساس طبیعی خود دور افتاده و به جای گوهر ناب زندگی به زر و زیورهای مصنوعی دل بسته است.

 

 شازده 2

 

ادیبی بلندپرواز

آنتوان دو سنت اگزوپری در ۶ ژوئن ۱۹۰۰ در خانواده‌ای فرهیخته در شهر لیون، جنوب فرانسه، به دنیا آمد. از کودکی استعداد ادبی خیره‌کننده‌ای داشت، اما حرفه خلبانی را برگزید که به طبع بلندپرواز او بهتر پاسخ می‌داد.

در جوانی چند کتاب نوشت، که کمابیش تمام آنها از شور رهایی و شوق پرواز نشان دارند: "پیک جنوب"، "پرواز شبانه" و "زمین انسان‌ها" و...

سنت اگزوپری در پروازهای بیشمار خود به سفرهایی جسورانه دست زد و بارها با خطر مرگ روبرو شد. در سال ۱۹۳۵ در پروازی به مقصد هند، یکه و تنها، در شنزاری بی‌نام و نشان از صحرای افریقا به زمین نشست. در آن هنگام که مانند غریقی "به تخته سنگی در اقیانوس بی‌کران" آویخته بود، ناگاه از صدایی گیرا به خود آمد: «لطفا برایم عکس یک گوسفند بکش!»

این صدای نرم و ظریف به "شازده کوچولو" تعلق داشت که مثل فرشته‌ای جادویی بر او ظاهر شده بود تا او را به زندگی فرا بخواند.

 

 شازده 3

اگزوپری در کنار هواپیمای سقوط کرده خود در صحرای آفریقا. نجات معجزه‌آسای اگزوپری الهام‌بخش او در نوشتن این داستان شد. 

 

سنت اگزوپری تنها یک سال پس از انتشار "شازده کوچولو" در ۴۴ سالگی درگذشت. او این توفیق را نداشت که ببیند داستان کوچک او به یکی از محبوب‌ ترین کتاب‌های قرن بیستم بدل شده، این کتاب به بیش از ۲۵۰ زبان و گویش ترجمه شده و با فروش بیش از ۲۰۰ میلیون نسخه، یکی از پرفروش‌ترین کتاب‌های تاریخ محسوب می‌شود. کتاب شازده کوچولو ((خوانده شده‌ترین)) و ((ترجمه شده‌ترین)) کتاب فرانسوی ‌زبان جهان است و به عنوان بهترین کتاب قرن ۲۰ در فرانسه انتخاب شده است. از این کتاب به طور متوسط سالی ۱ میلیون نسخه در جهان به فروش می‌رسد. این کتاب در سال ۲۰۰۷ نیز به عنوان کتاب سال فرانسه برگزیده شد

شازده‌ای برای دوران ما

بیشتر کودکان جهان، به ویژه نسل‌های پیش که کمتر با بازی‌های کامپیوتری سروکار داشتند، با این کتاب دلنشین آشنا هستند.

از روی داستان "شازده کوچولو"، نمایش تئاتری، باله، یک فیلم موزیکال (۱۹۷۴) و چند فیلم کارتونی و عروسکی تهیه شده است.

داستان "شازده کوچولو" را نخست در سال ۱۳۳۳ محمد قاضی، مترجم نامی، به زبان فارسی برگرداند، اما بعدها مترجمان دیگری از جمله احمد شاملو نیز ترجمه‌هایی از آن به دست دادند.

 

گزیده‌ای از گفته‌های نغز "شازده کوچولو" در داستان سنت اگزوپری:

من برای گلی که مال من است، مسئول هستم.»

«ارزش یک گل به قدر زمانی است که پای آن صرف کرده‌ای.»

«آدم‌ها توی یک باغ پنج هزار گل می‌کارند و بعد نمی‌توانند گلی را که می‌خواهند پیدا کنند.»

«آدم بزرگ‌ها خودشان چیزی نمی‌دانند، آن وقت با توضیح و تعریف حوصله‌ی بچه‌ها را سر می‌برند.»

«چیزی که بیابان را زیبا می‌کند، چاهی است که در جایی پنهان شده است.»

شب‌ها که به آسمان نگاه می‌کنی، انگار کن که همه ستاره‌ها به تو تعلق دارند. من روی یکی از آن ستاره‌هایی زندگی می‌کنم که دارد می‌خندد.»

 

 منبع:

بخش فارسی سایت دویچه وله

http://yon.ir/8C1I

 

این مطلب توسط میثم عظیمی. بررسی شده است. تاریخ تایید: ۹۴/۱۲/۱۲ - ۱۳:۵۶
اشتراک گذاری: تلگرام فیسبوک تویتر
برچسب ها:

1
1


لوگین شوید تا بتوانید نظر درج کنید. اگر ثبت نام نکرده اید. ثبت نام کنید تا بتوانید لوگین شوید و علاوه بر آن شما نیز بتوانید مطالب خودتان را در سایت قرار دهید.
فراموش کردم
تبلیغات
کاربران آنلاین (0)