فراموش کردم
اعضای انجمن(325) مدیریت انجمن
جستجوی انجمن
کاظم احمدی (afk123 )    

اوتای دا یاریم قالیب

درج شده در تاریخ ۹۵/۰۱/۱۷ ساعت 22:02 بازدید کل: 4697 بازدید امروز: 4641
 

 

چند سال قبل از پدرم داستانکی شنیدم که فراموشم شده بود.تا اینکه همین اواخر در یکی از برنامه های مربوط به مردمان آناتولی این داستان روایت و برای من تجدید شد.ماجرای ماری قوی و مهربان که به خاطر رنگ سفیدش به "آقچا ایلان" معروف بود..مردمان شهر را حفظ ومراقبت میکرد و رابطه ی خوبی بین او و انسانها برقرار شده بود و مردم از او و لطف هایش ممنونیت داشتند.از آنجایی که طبیعت موجودات به جمع بودنشان هست رفته رفته هم قوم و خویش های "آقچا ایلان" به او نزدیک میشوند، تا در کنارش با هم زندگی کنند.همه ی خویشانش هم مثل خود "آقچا ایلان" بی آزار و مهربان بودند اما مردم آنها را نخواستند و بنای نامهربانی و اذیت و آزار و کشتن شان را گذاشتند."آقچا ایلان" هم ناراحت از این اتفاق از مردم خواست که دست از این رفتار بردارند ولی مردم نمک نشناس نه تنها دست برنداشتند بلکه با تبر زدند و خود "آقچا ایلان" را از وسط نصف کردند."آقچا ایلان" هم غمگین و دلشکسته، از آن مکان وداع کرد و تا به امروز دو نصفه ی "آقچا ایلان" همه ی دنیا را میگردند تا دوباره همدیگر را پیدا کنند.

 

دکتر هوفر روانشناس، هنگامی که با دانشجویان جدا افتاده از وطن و سربازان آواره شده در جنگ و خیل بسیار کسان دیگر که به گونه ای دچار جستار دوری شده بودند همراه شد ، احساسی را که این افراد داشتند جدا کرد و دید متفاوت تری نسبت به آن گرفت.متوجه نوعی کنکاش در هویت ، در هویتی که متعلق به گذشته بود، در میانشان شد و اسم آن را "نوستالژی" گذاشت و آن را اینچنین تعریف کرد :یک احساس غم انگیز و غریبانه نسبت به اشخاص و مکان ها..... و این همان احساسی است که امروز  بسیاری از ما نسبت به جایی بایکوت شده در اخبار به اسم   " قره باغ" داریم..احساسی نسبت به اشخاص اش و مکانهایش، احساسی که ریشه در کشش اصالتی دارد، غم انگیز،غریبانه و غیر قابل توصیف...

ولی در این احساس تنها خودمانیم و خودمان. چرا که ما بغل "ستیزی" کلمه ی "تورک ستیزی" ایستاده ایم و در این شرایط غم انگیز هم مردمان عزیز می پسندند که ندانسته و متعصبانه، جبهه نگرفته از کنارمان نگذرند و هرگز به دنبال فهمیدن اینکه کلمه ای به اسم ارمنستان ابتدا از کجا و چگونه تشکیل شد نباشند و گمان کنند ایروان محل زایش ارامنه بود و  خوجالی هم افسانه ی ذهن مالیخولیایی تاریخ است.کسانی که حتی زحمت سرک کوچکی به تاریخ دو سوی ارس را به خود نمی دهند و پای اخبار که به میان آمد پشت بایکوت مخفی شوند و نوبت به نظرات که رسید مثل کسانی که تاریخ را با دستان خودشان ساخته اند ،بدون در نظر گرفتن روح خسته و غمگین هموطنانشان نسبت به هم زبانان خود، به سیاق گذشته با تحقیر و توهین خودی نشان دهند.

درست در حالی که رسانه و تریبون ها سکوت معنی داری در این باره پیش گرفتند و منابع خبری آذربایجانی نشر کننده اخبار قره باغ را فیلتر نمودند،و خبرگذاری های و گزارشگر های ایرانی ساکن در خارج،سعی در کوچک و بی اهمیت نشان دادن مسئله داشتند و حتی در استفاده از کلمه ی "اشغال" قره باغ توسط ارامنه،کم لطفی کردند،بسیاری از جوانان آذربایجانی ایران،برای کمک به برادران هم دین و هم زبان خود،مشتاقانه آماده بودند.

 

جغرافیای ما، هر آن از تاریخ شاهد "فقط مال من " های بسیاری بوده است.وقتی که قوم  کریمه،  راحت و آسوده زیر سقف خود نشسته بودند به خوابشان هم نمی دیدند روزی تنها مردمان انگشت شماری از آنها روی زمین باقی بماند،تصور نمی کردند به چشم بر هم زدنی تنها به خاطر"فقط مال من" هیستریکی کمونیست معروف  از زمین محو و نابود شوند.و جگر آنهایی که مانده اند تا ابد در دیدن سرزمین مادری شان سوخته است.

باغ های زیتون و خرم بیت المقدس هرگز گمان نمیبردند که روزی در حسرت دستی از وطن باشند که برای چیدن میوه های خوش رنگشان،شوخ و شنگ به سویشان دراز شود.

 

حال چگونه امروز ما حسرت ساز و خاک و جنگل قره باغ را برای مردمش بخواهیم و ستیزه جویانه  از تقبیح غاصبانش دریغ کنیم؟

 

ماجرای معروفی در مورد اصالت انسان و اینکه چگونه بارش آورده اند بین شاه وقت و شیخ بهایی  وجود دارد.شاه که از راضی کردن شیخ معروف در مورد اینکه تربیت از اصالت مهم تر است ناکام مانده بود وی را برای غذا به قصر دعوت کرد و در آن حین به گمانم با بشکن زدن گربه هایی شمع به دهان وارد سالن شدند و شاه به شیخ گفت دیدی که تربیت بهتر از اصالته.شیخ هم برای دعوت فردا با خود چند موش همراه آورد و موقع بشکن زدن مقابل گربه ها ریخت و در نتیجه هر گربه به سویی روانه شد و شیخ گفت دیدی که اصالت همیشه پیروز است....

 

حال هم هرچقدر افکار تورک ستیزانه جامعه را تربیت کرده باشند ما در اصالت انسانیم و ذات انسان به وجدان و انصاف است.ذاتش به رحمانیت و ملکوت متصل است و میتواند هر زمان مناسبترین فکر را صاحب باشد.

 

این مطلب توسط میثم عظیمی. بررسی شده است. تاریخ تایید: ۹۵/۰۱/۱۷ - ۲۳:۵۶
اشتراک گذاری: تلگرام فیسبوک تویتر

1
1


لوگین شوید تا بتوانید نظر درج کنید. اگر ثبت نام نکرده اید. ثبت نام کنید تا بتوانید لوگین شوید و علاوه بر آن شما نیز بتوانید مطالب خودتان را در سایت قرار دهید.
فراموش کردم
تبلیغات
کاربران آنلاین (0)