|
کاظم احمدی
(
![]()
آلبوم:
mean
![]()
کد برای مطالب، وب سایت و وبلاگ:
بازدید کل:
312 بازدید امروز: 309
توضیحات:
روزی به رهی مرا گذر بود/خوابیده به ره جناب خر بود از خر تو نگو که چون گوهر بود/صاحب دانش و هنر بود گفتم که جناب در چه حالی؟/فرمود که وضع باشد عالی گفتم که بیا خری رها کن/آدم شو و بعد از این ضفا کن گفتا که برو مرا رها کن/زخم تن خویش را دوا کن خر صاحب عقل و هوش باشد/دور از عمل وحوش باشد نه ظلم به دیگری نمودیم/نه اهل ریا و مکر بودیم راضی چو به رزق خویش بودیم/از سفره ی کس نان نه ربودیم دیدی تو خری کشد خری را؟/یا آنکه برد زتن سری را؟ دیدی تو خری که کم فروشد؟/یا بهر فریب خلق کوشد؟ دیدی تو خری که رشوه خوار است؟/یا بر خر دیگری سوار است؟ دیدی تو خری شکسته پیمان؟/یا آنکه ز دیگری برد نان؟ خر دور زقیل و قال باشد/نارو زدنش محال باشد خر معدن معرفت کمال است/غیر از خریت زخر محال است تزویر و ریا و مکر و حیله/منسوخ شده است در طویله دیدم سخنش همه متین است/فرمایش او همه یقین است گفتم که زآدمی سری تو/هر چند به دید ما خری تو بنشستم و آرزو نمودم/بر خالق خویش رو نمودم ای کاش که قانون خریت جاری شود بر آدمیت....
درج شده در تاریخ ۹۴/۰۴/۰۶ ساعت 00:19
برچسب ها:
1
لوگین شوید تا بتوانید نظر درج کنید. اگر ثبت نام نکرده اید. ثبت نام کنید تا بتوانید لوگین شوید و علاوه بر آن شما نیز بتوانید مطالب خودتان را در سایت قرار دهید. |
کاربران آنلاین (0)
|