فراموش کردم
لطفا تایپ کنید...
رتبه کلی: 209


درباره من
موضوعات و مباحثی را که علاقه دارم به صورت مطلب یا تصویر توضیح در صفحه شخصی قرار میدهم.

لیست دوستانم معمولا بر اساس شناخت قبلی و یا بر اساس مطالبشان میباشد، لذا خواهش دارم در صورت نپذیرفتن درخواست دوستی ناراحت نشوید.

آنلاین بودن من در سایت دلیل بر حضور پشت سیستم نیست، پس لطفا اگر امری داشتید به صورت پیام خصوصی بفرمایید مطمئنا پاسخ خواهم داد.

---------------------------------



---------------------------------

به انسان بودنت شک کن اگر مستضعفی دیدی
ولی از نان امروزت به او چیزی نبخشیدی

به انسان بودنت شک کن اگر چادر به سر داری
ولی از زیر آن چادر به یک دیوانه خندیدی

به انسان بودنت شک کن اگر قاری قرآنی
ولی در درک آیاتش دچار شک و تردیدی

به انسان بودنت شک کن اگر گفتی خدا ترسی
ولی از ترس اموالت تمام شب نخوابیدی

به انسان بودنت شک کن اگر هر ساله در حجی
ولی از حال همنوعت سوالی هم نپرسیدی

به انسان بودنت شک کن اگر مرگ مرا دیدی
ولی قدر سری سوزن ز جای خود نجنبیدی

کاظم احمدی (afk123 )    
آلبوم: mean
   
عنوان: ظهور و سقوط یک کتابفروش
ظهور و سقوط یک کتابفروش
کد برای مطالب، وب سایت و وبلاگ: بازدید کل: 232 بازدید امروز: 230

این تصویر توسط سعید کریمی. بررسی شده است.
توضیحات:


بساط پت و پهنی، پهن کرده بودم. سردی هوا و درد مزمن کلیه ام ضرورتی پیش آورد که نتوانستم از همسایه ها - یا حتی رهگذران - بخواهم که چشمشان به بساط باشد؛ رفت و برگشتم به منزل، یک ربعی زمان برد. همه ی این پانزده دقیقه را به این فکر میکردم که چند نفر دارند با خیال راحت به همدیگر کتاب تعارف میکنند و هر کی هر چی میخواسته، برداشته و رفته!

خوش بختانه وقتی برگشتم همه چیز سر جایش بود!
هیچ وقت از این همه بی علاقگی مردم به کتاب خوشحال نشده بودم!!!

--------------------

از کتاب «ظهور و سقوط یک کتابفروش»، نوشتهی حشمت ناصری، نشر الهام اندیشه.  
 
درج شده در تاریخ ۹۴/۰۶/۲۴ ساعت 23:22
برچسب ها:
اشتراک گذاری: تلگرام فیسبوک تویتر
تبلیغات

1
1


لوگین شوید تا بتوانید نظر درج کنید. اگر ثبت نام نکرده اید. ثبت نام کنید تا بتوانید لوگین شوید و علاوه بر آن شما نیز بتوانید مطالب خودتان را در سایت قرار دهید.
فراموش کردم
کاربران آنلاین (0)