میانه شهری که شاید اگر بخواهیم چند نشانه بارز آن را نام ببریم باید به شهدای زینبیه و ثارالله ، قدمت تاریخی و شهری که همواره دارای اشخاص بزرگی بوده اشاره کنیم.
اما این شهر همواره فاقد نماد یا نشانه خاصی برای خود بوده است، که میخواهم سه پیشنهاد خدمت خوانندگان و همشهریان محترم عرض کنم تا شاید بتوان یکی از آنها را به عنوان نماد شهر میانه انتخاب کرد!
چندین و چند سال هست که میدان آزادی بار سنگین مرکزیت شهری به اسم میانه را به دوش میکشد. اگر با کمی دقت و سعه صدر به این میدان و منظره آن دقت کنیم، به خوبی متوجه خواهیم شد که این میدان به واقع نماد مناسبی برای میانه میتواند باشد!
چرا که حقیقتا نشانگر یک منطقه جنگ زده یا یک منطقه مسکونی بعد از بمباران میباشد که خاطرات بمباران های زمان جنگ را یاداوری میکند، از چراغها و تابلوهای بکار رفته تا چمن و بوته ها و گلهای آن که حتی به یک منطقه شیمیایی شبیه تر هست تا یک میدان!
اما در کنار این میدان میتوان از بنای تاریخی قیز کورپوسو (یا به گفته ی مسئولین پل دختر) نیز به عنوان نمادی مناسب یاد کرد. این پل یا ریختگی و خرابی وسط آن، تداعی گر جاده ترانزیت فعلی شهر ما هست که علنا و عملا شهر ما را به دوقسمت تقسیم کرده است : قسمت بالای جاده و پایین جاده!
همانطور که همگی شاهد هستیم، گویی قسمت بالای جاده (شهرکهای امام، اندیشه، شهید بهشتی، مدنی، رجایی ...) جزء شهر میانه نیستند، هر چند در قسمت پایین هم نشانی از یک شهر به آن صورت دیده نمیشود ولی به هر حال وضعیت این قسمت یعنی وضع فضای سبز و خیابانها و ... قابل تحمل تر از طرف دیگر است، همچنین این تفاوت را میتوان در خدمات سازمانها و ادارات و بانک ها و مراکز خرید و ... نیز شاهد بود
اما اخیرا اتفاق جالبی در شهر ما در حال انجام هست و آن هم نصب مجسمه هایی در مناطق مختلف شهر هست (حداقل جایگاه این مجسمه ها فعلا درست شده است). یکی از این مجسمه ها که در یک میدان تازه تاسیس و روبه روی پارک مادر با عنوان تندیس مادر میباشد، را میتوان به عنوان یک شاهکار نام برد و از آن به عنوان نماد شهر میانه استفاده کرد، اما چگونه؟
این مجسمه بیش از این که یاد آور مادر باشد، تصویر یک خانواده بی سرپرست را تداعی میکند، یک مادر با دو فرزند! حکایت همین شهر ما که نمیتوان گفت فلان کس یا فلان ارگان سرپرست این شهر هست و از هر طرف کسی پیدا میشود تا به قول خودش دِین خود را ادا کند! شهردار، شورای شهر (تک تک اعضا)، دو نماینده ، فرماندار و امام جمعه محترم و حتی ریش سفیدان و یا مسئولین قبلی که دیگر کنار گود نشسته اند همه و همه میخواهند به نوعی این شهر را بگردانند و اداره کنند (و مطئننا نیت همگی هم خیر است) اما حکایت ما میشود نمک غذا و بیش از دو آشپز!
به قول یکی از دوستان که میگفت برای اجرای یک مراسم فرهنگی در شهر نمیدانیم به کدام مسئول رجوع کنیم، دنبال اعضای محترم شورای شهر برویم یا اداره ارشاد، یا شهردار را پیش قدم کنیم یا برای تظلم نزد امام جمعه برویم، یا از نمایندگان تقاضا کنیم و برایشان نامه بنویسیم یا درخواست مجوز از فرمانداری بکنیم؟
این نمونه را میتوان تقریبا در تمامی مسائل ریز و درشت شاهد بود! هر کار مثبتی (چند سال یک بار) در شهر اتفاق بیافتد، اکثر این عزیزان دوست دارند (و تلاش میکنند) که به اسم خود تمام کنند و بعضا میشنویم که فلان کس این کار را کرد و هیچ ربطی به مسئولین ندارد!!!
و اگر یک کارشکنی یا همان کار منفی صورت بگیرد، حتی اگر سازمان یا مسئول مربوطه را هم پای میز محاکمه بیاورید، آنقدر دلیل و مدرک دارد که من میخواستم درست کنم ولی فلانی نگذاشت!
و در آخر، امیدواریم دوستان در انتخاب یک نماد برای شهرمان پیشنهادات خود را بفرمایند!