|
احمدرضا سپه وند
(ahmadreza1382 )
آلبوم:
خودم
کد برای مطالب، وب سایت و وبلاگ:
بازدید کل:
144 بازدید امروز: 144
توضیحات:
عقاب داشت از گرسنگی می مرد و نفسهای آخرش را می کشید . کلاغ و کرکس هم
مشغول خوردن لاشه ی گندیده آهو بودند. جغد دانا پیری هم بالای شاخه ی درختی به آنها خیره شد بود.کلاغ و کرکس رو به جغد کردند و گفتند این عقاب احمق را می بینی بخاطر غرور احمقانه اش دارد جان می دهد؟ اگه بیاید و با هم سفره شود نجات پیدا می کند حال و روزش را ببین آیا باز هم می گویی عقاب سلطان پرندگان است؟ جغد خطاب به آنان گفت: عقاب نه مثل کرکس لاشخور است و نه مثل کلاغ دزد، آنها عقابند از گرسنگی خواهند مرد اما اصالتشان را هیچ وقت از دست نخواهند داد. زندگی ما انسانها هم باید مثل عقاب باشد، مهم نیست چقدر زنده ایم مهم این است که « با عزت » به بهترین شکل زندگی کنیم. پ.ن : شهریور 94 -شمال
درج شده در تاریخ ۹۵/۰۳/۲۸ ساعت 14:30
برچسب ها:
1
لوگین شوید تا بتوانید نظر درج کنید. اگر ثبت نام نکرده اید. ثبت نام کنید تا بتوانید لوگین شوید و علاوه بر آن شما نیز بتوانید مطالب خودتان را در سایت قرار دهید. |
کاربران آنلاین (0)
|