فراموش کردم
لطفا تایپ کنید...
رتبه کلی: 9137


درباره من
...Arezoha (alaam )    

قیام مختار و اهل بیت علیهم السلام

منبع : جواد محدثی، فرهنگ عاشورا، �
درج شده در تاریخ ۹۲/۱۰/۲۵ ساعت 23:05 بازدید کل: 55 بازدید امروز: 52
 

از مجموع قرائن و روایات بدست می ‌آید که خروج و قیام مختار، مورد رضایت خداوند و چهارده معصوم بوده است و شواهد زیادی بیانگر این امر است. مثلا یکی از قرائن این است؛ زمانی که میثم به همراه مختار در زندان بسر می ‌برد، میثم به او خبر داد که او بر علیه قاتلین کربلا قیام خواهد نمود، بی ‌شک اگر قیام او مورد رضایت اهل بیت علیهم السلام نبود، میثم این امر را به مختار گوش زد می ‌کرد. از ظاهر برخی دیگر از روایات بدست می ‌آید که قیام او با اذن و اجازه خاص امام سجاد علیه السلام بوده است.[۵] از جمله این روایات، اجازه ‌ای است که وی از محمد بن حنفیه گرفته است.

ممکن است گفته شود اجازه از محمد حنفیه دلیل بر رضایت ائمه از قیام او نمی ‌شود، ولی با توجه به این که از طرفی، مختار می ‌دانست هر گونه حکومت و سیاستی جز به فرمان معصوم صحیح نیست، و از سوی دیگر با توجه به شخصیت و تقوای محمد، او بدون اذن امام زمانش، اجازه چنین کاری را صادر نمی ‌کند، و عدم اذن مستقیم از امام علیه السلام به خاطر رعایت شرایط تقیه بوده است؛ او برای گرفتن اجازه به سراغ محمد بن حنفیه می ‌رود، در این دیدار محمد بن حنفیه او را به تقوا سفارش می ‌کند و با رعایت شرایط تقیه، سخنانی می ‌گوید که مختار از آن، اجازه برای قیام می ­فهمد.[۶] و با توجه به شخصیت معنوی محمد بن حنفیه، می ‌توان گفت اجازه او با اذن امام سجاد علیه السلام بوده است.

در مورد قیام مختار، دو دسته روایت وارد شده است:[۷] دسته اول روایاتی است که به مذمت مختار پرداخته و او را شخص کذاب معرفی می ‌کند. در مورد این روایات می ‌توان گفت: اولّاً: این احادیث از نظر سندی ایراد دارند.[۸] ثانیاً: مختار کسی است که از قاتلین اهل بیت علیهم السلام و سرور شهیدان انتقام گرفته است و عمل او قطعاً خداوند و اهل بیت علیهم السلام بوده است. پس چطور می ‌توان گفت مورد بغض و نفرت اهل بیت علیهم السلام بوده است.

پس به نظر می ‌رسد این روایات ساخته دست دشمنان و مخالفین مختار است تا شخصیت او را نزد شیعیان زیر سؤال ببرند.[۹] در مقابل روایاتی است که به مدح مختار و قیام او پرداخته است، که چند مورد از آن ‌ها را ذکر می ‌کنیم:

1- حضرت امیرالمومنین علیه السلام می ‌فرمایند:[۱۰] «سیُقتل ولدی الحسین و سیَخرج غلام من ثقیف و یَقتل من الذین ظلموا ثلاثمائه و ثلاثة و ثمانین الف رجل»؛ بزودی فرزندم حسین کشته خواهد شد، ولی طولی نمی‌ کشد که جوانی از قبیله ثقیف قیام خواهد کرد و از این ستمکاران، انتقام خواهد گرفت به طوری که تعداد کشته ‌های آنان به سیصد و هشتاد و سه هزار نفر خواهد رسید.

2- حضرت امیرالمومنین علیه السلام در ضمن بیان مشابهت مسلمین با بنی اسرائیل می ‌فرمایند:[۱۱] «بزودی ستمکاران، توسط کسی که خداوند برای انتقام ما بر آنان خواهد فرستاد، به بلایی گرفتار خواهند شد و این به خاطر فسق و جنایتی است که مرتکب شده‌اند، همان ‌گونه که بنی‌ اسرائیل گرفتار عذاب شدند... او جوانی از قبیله ثقیف است که او را "مختار بن ابی عبید" می ‌گویند».

3- ابا عبدالله علیه‌السلام، پس از خطبه‌ای که در راه کربلا ایراد نمودند، می ‌فرمایند:[۱۲] «پروردگارا، آن جوانمرد ثقیفی را بر آنان مسلط کن تا جام تلخ مرگ و ذلت را به ایشان بچشاند و از قاتلان ما احدی را معاف نکند. به جای هر قتلی، کشتنی و به جای ضربت، ضربتی؛ و انتقام مرا و خواندن و دوستان و شیعیانم را از این ‌ها بگیرد».

4- پس از ارسال سر بریده عمر سعد و ابن زیاد نزد امام سجاد علیه السلام، ایشان در حق مختار فرمودند:[۱۳] «حمد و ستایش، خدایی را که انتقام ما را از دشمنانم گرفت و خداوند به مختار، پاداش و جزایی خیر عطا فرماید».

5- پس از ارسال سر بریده و ابن زیاد نزد محمد حنفیه، ایشان فرمودند:[۱۴] «خداوند به او پاداش خیر دهد و بهترین پاداش را بدهد. همانا او انتقام ما را گرفت و رعایت حق او بر همه فرزندان بنی مطلب واجب گردید».

6- نزد امام باقر علیه السلام سخن از مختار به میان آمد: عده‌ای به وی ناسزا می ‌گفتند، حضرت فرمودند:[۱۵] «به مختار ناسزا نگوئید، زیرا او بود که قاتلین شهدای ما را کشت و انتقام خون، را از (دشمنان) گرفت و...».

7- امام صادق علیه السلام هم در مورد او فرمودند:[۱۶] «(پس از حادثه کربلا)، هیچ زنی از زنان آرایش نکرد و خضاب نیست، تا زمانی که مختار، سر بریده ابن زیاد و عمر سعد را برای ما فرستاد».

از مجموع این احادیث بدست می ‌آید که در شخصیت و حُسن عقیده مختار هیچ شک و شبهه ‌ای نیست و قیام او مرضی خدا و اهل بیت پیامبر صلی الله علیه و آله بوده است.[۱۷] و از طلب رحمتی که حضرت سجاد علیه السلام در حق او نمودند، روشن می ‌شود که مسلک او امامی بوده است. بنابراین ایراد "کیسانی" بودن و دعوت مردم به سوی خویش و امامت محمد بن حنفیه وارد نیست. چون طلب رحمت از سوی ائمه اطهار برای شخصی که اعتقادش بر حق نباشد، جایز نیست

تاریخ آخرین ویرایش مطلب: تاریخ آخرین ویرایش: ۹۲/۱۰/۲۵ - ۲۳:۰۷
اشتراک گذاری: تلگرام فیسبوک تویتر
برچسب ها:

1
1


لوگین شوید تا بتوانید نظر درج کنید. اگر ثبت نام نکرده اید. ثبت نام کنید تا بتوانید لوگین شوید و علاوه بر آن شما نیز بتوانید مطالب خودتان را در سایت قرار دهید.
فراموش کردم
تبلیغات