درسال 1820کتاب شعر "تاملات شاعرانه اثرآلفونس دولامارتین به چاپ رسید.زمانیکه ازلامارتین پرسیده شدشعربرای اوچه مفهومی داردگفت :"مرهم دل دردمندمن است: بنابراین آلام درونی شاعر و نه منطق شعری راهنمای تاملات شاعرانه اوست که درسه جنبه شکوفامی شود:عشق ومذهب وزندان روح
عشق :الیوغ،معشوقه لامارتین که بعدهامظهرعشق وعرفان لامارتین شدالهام بخش سرودهای عاشقانه اوست .معشوقه ای که براثربیماری درسنین جوانی درگذشت سمبل عشقی شدکه بادستهای نامهربان مرگ تنهایش گذاشت .
"O temps suspendu ton vol" " ای زمان متوقف شو"اماهیچ چیزنتوانست روزگارعاشقانه لامارتین ومعشوقه اش راحفظ کند.برای فرارورهایی ازناامیدی وافسردگی لامارتین به مذهب وعرفان متوسل شدمبنای مذهب لامارتین احساس بود .یک آسمان پرستاره، یک لحظه عاشقانه به شاعراحساس الهی میدهدلامارتین می گوید"ازاین زمان به بعددرست همانندپرندگانی که درحال گذرهستندمی پندارم که همه چیزگذراوغیرواقعی است وهمه چیز به سوی ابدیت درحرکت است "شعرلامارتین دراینجاهمچون یک نیایش عارفانه یاسرودمذهبی است
زندان روح :تاملات شاعرانه لامارتین تجلی روحی است که آنچه هست سیرش نمی کندوهستی رادربرابرخویش اندک می یابدوسردوزشت وفاقدروح واحساس .اونقش صاحبدلی بلندپروازواندیشمندی بزرگ وسرمایه دارمعنی واحساس ومعرفت راداردکه درانبوه مردمی بی دردوبی روح وپست گرفتارآمده است وخودرابادیگران وبااین زمین وآسمان وهرچه دراین میان است بیگانه می یاب.دچنین است که بدبینی ونگرانی وعشق به گریزبانهاداین شاعرزندانی خاک سرشته شده ودرعمق وجدانش اظطراب خانه کرده است تفکرات این شاعرگرانقدربنده رابیادحضرت مولانامی اندازدکه اعتقادداشت که روح آزاده اش راازنیستان عالم معنابریده اند.