فراموش کردم
رتبه کلی: 997


درباره من
آرمان نبیی (ali8 )    

شهریه

درج شده در تاریخ ۹۰/۰۱/۱۴ ساعت 02:43 بازدید کل: 1127 بازدید امروز: 202
 

 

داستان کوتاه : شهریه

 

امروز یک داستان از فقر و فحشا گذاشتم که الان داره کمر مملکت ما رو میشکونه

شروع

 

مدیر : خانم اگه میخوای اسم دخترت رو بنویسی باید صدو پنجاه هزار تومن بریزی به حساب همیاری...

 

زن : مگه اینجا مدرسه دولتی نیست !؟

 

مدیر : اگه دولتی نبود که می گفتم یک میلیون تومن بریز!

 

زن : آقا آخه مدارس دولتی نباید شهریه بگیرن ؟!

 

مدیر : این که شهریه نیست اسمش همیاریه !!!

 

زن : اسمش هر چی هست.تلویزیون گفته به همه مدارس بخشنامه شده که مدارس دولتی هیچگونه وجهی نمیتونن دریافت کنن

 

مدیر : خب برو اسم بچت را تو تلویزیون بنویس!! اینقدر هم وقت منو نگیر...

 

زن : آقای مدیر من دوتا بچه یتیم دارم! آخه از کجا بیارم ؟!!

 

مدیر : خانم محترم! وقتی وارد اینجا شدی رو تابلوش نوشته بود یتیم خونه یا مدرسه؟!

 

آقای مستخدم، این خانم رو به بیرون راهنمایی کن ...!!!

 

.

 

.

 

.

 

.

 

 

 

زن با چشمهای پر اشک منتظر اتوبوس واحد بود ، اتومبیل مدل بالائی ترمز کرد و زن سوار شد ...

 

روزنامه ای که روی صندلی جا مانده بود رو برداشت و بهش خیره شد  :

 

کمیته مبارز با فقر در جلسه امروز  ...

 

ستاد مبارزه با بیسوادی  ...

 

تیتر درشت بالای صفحه نوشته بود :

 

با 200000 زن خیابانی چه می کنید؟!!

 

زن با خودکاری که از کیفش بیرون آورده بود عدد را تصحیح کرد :

 

با 200001 زن خیابانی چه می کنید ؟!! 

 پایان

جمله روز :   اگر طالب زندگی سالم و بالندگی می باشیم باید به حقیقت عشق بورزیم. (اسکات پک)

امیدوارم خوشتون اومده باشه

 

تاریخ آخرین ویرایش مطلب: تاریخ آخرین ویرایش: ۹۰/۰۱/۱۴ - ۰۲:۴۳
اشتراک گذاری: تلگرام فیسبوک تویتر
برچسب ها:

1
2
1 2


لوگین شوید تا بتوانید نظر درج کنید. اگر ثبت نام نکرده اید. ثبت نام کنید تا بتوانید لوگین شوید و علاوه بر آن شما نیز بتوانید مطالب خودتان را در سایت قرار دهید.
فراموش کردم
تبلیغات
کاربران آنلاین (1)