فراموش کردم
اعضای انجمن(447) شعری تکان دهنده درباره امام زمان حضرت مهدی عدالت و لطف خدا پیامبر اکرم : توبه زیباست ولی در جوانی زیباتر قدرت بدنی حضرت امیرالمومنین علی علیه السلام در جوانی بی حسین احساس پیری میکنم ارتباط با مدیریت انجمن مذهبی
جستجوی انجمن
قربانی علی (aliali11 )    

دو راهی مسیر زندگی : 1. راه خدا، 2. راه شیطان...

منبع : اقتباسی از کتاب با پیشوایان
درج شده در تاریخ ۹۵/۰۵/۳۰ ساعت 03:01 بازدید کل: 239 بازدید امروز: 239
 

یکی از محکم ترین و متقن ترین ادعیه ما  زیارت جامعه ی کبیره است.

این دعا را  از امام هادی علیه السلام نقل شده .

و بسیاری از علما نیز  شرح و  توضیحاتی در مورد این دعای  فرموده اند.

یکی از این شرح ها  بیانات استاد معزز آیت الله حاج سیدعلی حسینی میلانی (مدظله العالی) از علماء معاصر   حوزه علمیه قم  میباشد ، که در ۹۰ جلسه ایراد نموده اند، که در قالب کتابی به عنوان [ با پیشوایان هدایتگر (شرح زیارت جامعه کبیره) ] در ۴ جلد منتشر شده است ، و مطالب ارزشمندی  در محور  موضوع امامت شناسی بیان نموده اند.

استاد در یکی از جلسات برای ابطال پلورالیسم دینی بیانات فرمودند که در پایین از نظرتان میگذرد.

 

انسان در مسیر زندگی دو راه بیشتر ندارد:


1. راه خدا،
2. راه شیطان.

راه خدا
کسانی که راهشان راه خدا است، اینان انبیا و اوصیا، ائمّه اطهار علیهم السلام و پیروان آن‏ها هستند، که هر کسی به قدر خودش در هدایت و دعوت دیگران و در تأثیرگذاری بر دیگران در طی این راه، سهمی دارد.
پس تمام کسانی که در این مسیراند، در واقع در مسیر خدا هستند. راهی در مقابل این راه نیست، جز راه شیطان؛ یعنی راه سومی وجود ندارد، نمی‏شود به بازی گرفت و مقداری از این راه را گرفت و مقداری از آن راه را؛ چرا که دو راه، منفصل و از هم جدا هستند و راه سومی نیست که جدا از این دو راه، یا مرکب از این دو راه باشد.
انسان یا ولایت خدا و اولیای او را دارد و یا ولایت شیطان و اولیای شیطان را. از این دو راه خارج نیست.


راه شیطان‏


اولیای شیطان، کفّار و منافقان هستند.

قرآن مجید می‏فرماید:


«إِنَّهُمُ اتَّخَذُوا الشَّیاطینَ أَولِیاءَ مِن دُونِ اللَّهِ»؛ (سوره اعراف-آیه 30)

آن‏ها (گمراهان) شیاطین را به جای خداوند، اولیای خود برگزیدند.


در آیه دیگری می‏فرماید:

«یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا لاتَتَّخِذُوا الیَهُودَ وَالنَّصاری‏ أَولِیاءَ بَعضُهُم أَولِیاءُ بَعضٍ وَمَن یَتَوَلَّهُم مِنکُم فَإِنَّهُ مِنهُم»؛ (سوره مائده-آیه 51)
ای کسانی که ایمان آورده‏اید! یهود و نصارا را دوست و هم پیمانان خود قرار ندهید؛ چرا که آن‏ها هم پیمانان یک‏دیگرند و هر کس از شما با آن‏ها دوستی کند جزء آن‏ها محسوب خواهد شد.

اگر انسان باایمان، یهود و نصارا را اولیای خود قرار دهد از زمره اهل ایمان خارج می‏شود و وارد زمره آنان می‏گردد.

نمی‏شود انسان بگوید: من در راه ایمان‏ هستم در عین حال کسانی را که در راه شیطان هستند، دوست دارم؛

چرا که چنین فردی با این دوست داشتن جزء آن‏ها می‏شود و این روی گردانی از ایمان، ضرری برای خداوند متعال ندارد.

یعنی اگر تمام بشر ساکن روی زمین مشرک بشوند هیچ ضرری برای خداوند متعال و اولیای او نخواهد بود.

از این رو خداوند متعال حساب را روشن نموده و خطها را جدا کرده است.


با این بیان از قرآن مجید، چه کسی می‏تواند بگوید که اهل بیت علیهم السلام در راه خدا نیستند؟


چه کسی می‏تواند بگوید که اینان هدایت گران بشر به سوی خدا نیستند؟


پس اگر کسی از اهل بیت علیهم السلام پیروی نکند و از آن بزرگواران اطاعت ننماید، به طور طبیعی از غیر آنان خواهد بود.

قرآن کریم می‏فرماید:


«المُنافِقُونَ وَالمُنافِقاتُ بَعضُهُم مِن بَعضٍ»؛ (سوره توبه-آیه 67)
مردان منافق و زنان منافق همه از یک گروه هستند.

کسی که با منافقان ولایت داشته باشد از آن‏ها خواهد بود و نباید ادّعای ایمان کند.

اگر انسان جزء زمره ولایت خداوند متعال باشد، شیطان بر او سلطانی ندارد؛ چرا که خداوند متعال می‏فرماید:
«إِنَّما سُلطانُهُ عَلَی الَّذینَ یَتَوَلَّونَهُ»؛ (سوره نحل-آیه 100)
تسلّط و چیرگی او (شیطان) تنها بر کسانی است که او را سرپرست خود قرار داده‏اند.

انسان باید در احوال خودش بیندیشد که جزء کدام زمره قرار دارد، آیا ادّعای تنها کافی است؟

کسانی ادّعا می‏کنند که ما اهل بیت علیهم السلام را دوست داریم و از فلانی و فلانی نیز بدمان نمی‏آید، این از محالات است که انسان بگوید که خدا و اولیای خدا را دوست دارد و فلانی را نیز دوست بدارد.


چنین چیزی ممکن نیست: یا خدا، یا شیطان. از دو حال خارج نیست، همان گونه که قرآن، این دو راه را از هم جدا کرده است.

پس هر کس به ولایت شما اهل بیت قائل بشود؛ یعنی به اولویت شما و وجوب اطاعت شما قائل شود از خداوند متعال پیروی کرده است.

چون خداوند متعال این مقام را به برکت عبودیّت ائمّه علیهم السلام به آن بزرگواران داده است. آن گاه می‏خوانیم:


ومن عاداکم فقد عادَی اللَّه.

اگر کسی خلاف این راه را برود و با شما دشمنی کند در واقع با خداوند متعال دشمنی کرده است.


در زبان فارسی این گونه می‏گویند:

فلانی با فلانی مخالف است.

مخالفت غیر از دشمنی است.

ممکن است دو نفر باهم در عقیده، فکر و نظر اختلاف داشته باشند، امّا با هم دشمنی و بغض و کینه نداشته باشند.
پس کسانی که پیرو اهل بیت علیهم السلام نیستند و از دیگران پیروی می‏کنند خط آنان از خدا و اهل بیت جداست.

گفتیم مخالفان با ائمّه علیهم السلام دو قسم هستند:


1. کسانی که با آن بزرگواران مخالف‏اند، امّا دشمنی ندارند.
2. کسانی که مخالف‏اند و دشمنی هم دارند.


از گروه دوم به نواصب تعبیر می‏شود و حکم آنان در فقه با دیگران تفاوت دارد.


پس هر که بخواهد مطیع امر خداوند متعال باشد، باید ولایت اهل بیت علیهم السلام را بپذیرد، وگرنه مخالف شمرده می‏شود، و اگر کسی خلاف راه خداوند متعال را اختیار کند معلوم است که از رحمت خدا مطرود خواهد بود.


کلید رسیدن به هر موفقیت و هر مرتبه‏ای تا بالاترین مرتبه قرب، محبت است.


از این رو کسانی که با اهل بیت علیهم السلام دشمنی دارند نخست باید این دشمنی را رها کنند؛ مانند کسانی که جهل مرکب دارند، نخست باید از آن جهل خارج و به جهل بسیط منتقل شوند سپس از این جهل بیرون بیایند و به عالَم نور وارد شوند.
آری، دشمنان اهل بیت علیهم السلام نخست باید دشمنی را رها کنند و از در محبّت وارد شوند، وقتی محبّت در دل، جای دشمنی را گرفت، پایه پیروی، اطاعت و امتثال گذاشته می‏شود. لذا کسانی که با اهل بیت علیهم السلام دشمنی ندارند، سریع‏تر به ولایت آن بزرگواران می‏رسند.

 اقتباسی از کتاب با پیشوایان هدایتگر (شرح زیارت جامعه کبیره)، جلد ‏2، صفحه 387

این مطلب توسط محراب عبوسی بررسی شده است. تاریخ تایید: ۹۵/۰۵/۳۰ - ۰۷:۲۷
اشتراک گذاری: تلگرام فیسبوک تویتر
برچسب ها:



لوگین شوید تا بتوانید نظر درج کنید. اگر ثبت نام نکرده اید. ثبت نام کنید تا بتوانید لوگین شوید و علاوه بر آن شما نیز بتوانید مطالب خودتان را در سایت قرار دهید.
فراموش کردم
تبلیغات
کاربران آنلاین (1)