ریشهشناسی
واژه «چهارشنبهسوری» از دو واژه چهارشنبه — نام یکی از روزهای هفته — و سور به معنای جشن و شادی ساخته شدهاست.[۳] طبق آیین باستان در این روز آتش بزرگی برافروخته میشود که تا صبح روز بعد و برآمدن خورشید روشن نگه داشته میشده است[۴] که این آتش معمولاً در بعد از ظهر زمانی که مردم آتش روشن میکنند و از روی آن میپرند، آغاز میشود و در زمان پریدن میخوانند: «زردی من از تو، سرخی تو از من». این جمله نشانه ای برای تطهیر و پاکسازی و دوری جستن بدی ها است که برخی آن را مذهبی هم دانسته اند و واژه «سوری» به معنی «سرخ» را اشاره به آن می دانند.[۵] مردم با گفتن این جملات می خواهند که آتش تمام رنگ پریدگی و زردی، بیماری و مشکلاتشان را بگیرد و به جای آن سرخی و گرمی و نیرو به آنها بدهد. چهارشنبهسوری جشنی نیست که وابسته به دین یا قومیّت افراد باشد بلکه در میان بیشتر ایرانیان رواج داشته و دارد.
ایران باستان
برافروختن آتش بر روی هیزم و روشن کردن فشفشه، از رسوم جاافتاده در جشن چهارشنبهسوری است.
یکی از جشنهای آتش که در ایران باستان برای پیشدرآمد یا پیشواز نوروز برگزار میشده و آمیزهای از چند آیین گوناگون است، جشن سوری بودهاست. سوری به یک معنی سرخی است و اشاره به سرخی آتشی است که در این روز میافروختهاند. در تاریخ بخارا آمدهاست: «چون امیر سدید منصور بن نوح به ملک نشست، هنوز سال تمام نشده بود که در شب سوری چنانکه عادت قدیم است آتشی عظیم افروختند.» این آتش را در شب سوری که همزمان با روزهای «بهیژک» یا «پنچه دزدیده» بود برای گریزاندن سرما و فراخوانی گرما، آن هم بیشتر بر روی بامها میافروختند که هم شگون داشته و هم به باور پیشینیان، تنوره آتش و دود بر بامها، فروهر درگذشتگان را به خانههای خود رهنمون میکردهاست.
به دیگر سخن این آتشافروزی بر بام خانهها، آخرین گام از آیینهای «گاهنبار پنجه» یا ده روز پایان سال است. این ده روز را ده روز فروردیان یا فروردیگان میگویند که دربرگیرنده پنجه کوچک (پنج روز نخست -اشتاد روز تا اناران- از ماه اسفند در گاهشماری زرتشتی، برابر با بیست و پنجم اسفند ماه بنا به گاهشمار رسمی کشور) و پنجه بزرگ (پنجه دزدیه، پنج روز پایان سال) میباشد.[۶]
چند روز پیش از نوروز مردمانی به نام آتشافروزان که پیامآور این جشن اهورایی بودند به شهرها و روستاها میرفتند تا مردم را برای این آیین آماده کنند. آتشافروزان، زنان و مردانی هنرمند بودند که با برگزاری نمایشهای خیابانی، دست افشانیها، سرودها و آوازهای شورانگیز به سرگرم کردن و خشنود ساختن مردمان میپرداختند؛ آنها از هفت روز پیش از نوروز تا دو هفته پس از نوروز با پدید آمدن تاریکی شامگاه، در تمامی جایهای شهر و ده آتش میافروختند و آن را تا برآمدن خورشید روشن نگاه میداشتند. این آتش، نماد و نشانه نیروی مهر و نور و دوستی بود. هدف آتشافروزان برگرداندن نیروی فزاینده و نیک به مردمان برای چیره شدن بر غم و افسردگی بود. همین هدف مهمترین دلیل برپایی جشن سده در میانه زمستان هم هست.[۷]
رقص با آتش
آیین آتشافروزی پیش از نوروز به گونههای دیگر در نزد مردمان دیگر کشورها نیز پدیدار میشود، آریاییان قفقاز هنوز در این شب هفت توده آتش میافروزند و از روی آن میجهند.[نیازمند منبع] بنا به آیینی کهن در سوئد، شبی را که «والبوری» خوانده میشود به عنوان آغاز بهار میشمارند و در آن آتشی بزرگ افروخته و پیرامون آن به جشن و شادی میپردازند. همچنین نمونه دوردستی از آتشافروزی نوروزی را در نزد مردم روستاهای جنوب کشور رومانی گزارش کردهاند.[نیازمند منبع]
آیین آتشافروزی تا روزگار ما بر جای مانده و نام «چهارشنبه سوری» بر خود گرفتهاست. در ایران باستان بخشبندی هفته به گونه امروزی (شنبه تا پنجشنبه و جمعه) نبوده و در گاهشماری ایرانیان هر یک از ۳۰ روز ماه نامی ویژه داشتهاست (امرداد، دی بآذر، آذر، …، سروش، رشن، فرودین، ورهرام،... ، شهریور، سپندارمزد، خورداد و …). «هفته» ریشه در ادیان سامی دارد، که باور داشتند خداوند، جهان را در ۶ روز آفرید و روز هفتم به استراحت پرداخت و آفرینش پایان یافت؛ و از همین رو روز هفتم را به زبان یهودی شنبد یا شنبه نامیدهاند که به معنی فراغت و آسایش است. بخشبندی روزها به هفته از یهود به عرب و از اعراب به ایرانیان رسیدهاست. اعراب درباره هر یک از روزهای هفته باورهایی داشتهاند؛ برای نمونه اینکه چهارشنبه هر هفته روز شومی است.[۷]
منوچهری دامغانی هم اینگونه به این باور اشاره میکند:
چهارشنبه که روز بلاست باده بخور |
|
به ساتکین میخور تا به عافیت گذرد |
یادکرد در شاهنامه
در شاهنامه فردوسی اشارههایی درباره بزم چهارشنبهای در نزدیکی نوروز وجود دارد که نشاندهنده کهن بودن این جشن است. مراسم سنّتی مربوط به این جشن ملّی، از دیرباز در فرهنگ سنّتی مردمان ایران زنده نگاه داشته شدهاست.[۸]
جشن نبرد با تاریکی
هایده و مهستی در حال پرش از آتش در آیین چهارشنبه سوری
جشن «سور» از گذشته بسیار دور در ایران زمین مرسوم بودهاست که جشنی ملی و مردمی است و «چهارشنبه سوری» نام گرفتهاست که طلایهدار نوروز است.[۹]
در ایران باستان در پایان هر ماه جشن و پایکوبی با نام سور مرسوم بودهاست و از سوی دیگر چهارشنبه نزد اعراب «یوم الارباع» خوانده میشد و از روزهای شوم و نحس بهشمار میرفت و بر این باور بودند که روزهای نحس و شوم را باید با عیش و شادمانی گذراند تا شیاطین و اجنه فرصت رخنه در وجود آدمیان را نیابند.[۹][۱۰]
در آیین زرتشتی
کتایون مزداپور، نویسنده و پژوهشگر زرتشتی، درباره ارتباط چهارشنبهسوری با آیین زرتشتی چنین مینویسد:[۱۱]
جشنها و آیینهای ایرانی به همه ایرانیان تعلق داشتهاند و دارند. بسیاری از آنها به دوران پیش از مهاجرت آریاییان به این سرزمین بازمیگردند و خیلی از آنها هرگز زرتشتی نبودهاند، مثل چهارشنبه سوری.
آیینهای چهارشنبهسوری
افروختن آتش
عنصر بنیادین آیین جشن چهارشنبه سوری، عنصر آتش است. در مناطق گوناگون ایران در شب چهارشنبه سوری گاه سه کپه آتش (به نشانه سه پند بزرگ ایرانیان باستان: اندیشه نیک و کردار نیک و گفتار نیک[۱]) یا هفت کپه آتش (به نشانه هفت امشاسپندان) فراهم میکنند[۱۲]
قاشقزنی
نوشتار اصلی: قاشقزنی
در این رسم دختران و پسران جوان، چادری بر سر و روی خود میکشند تا شناخته نشوند و به در خانه دوستان و همسایگان خود میروند. صاحبخانه از صدای قاشقهایی که به کاسهها میخورد به در خانه آمده و به کاسههای آنان آجیل چهارشنبهسوری، شیرینی، شکلات، نقل و پول میریزد. آیین قاشقزنی احتمالاً نشات گرفته از این عقیده است که ارواح نیک درگذشتگان در رستاخیز آخر سال به میان زندگان بازگشته و به شکل افرادی که رویشان پوشیدهاست به خانه بازماندگان سر میزنند و زندگان برای یادبود و برکت به آنان هدیهای میدهند.[۱۳] در زند اوستا آمدهاست که پنج روز آخر سال تا روز پنجم فروردین اورمزد دوزخ را خالی میکند و ارواح رها میشوند. قاشق زنی استفاده ارواح از زبان بدنی به جای زبان گفتاری است.[۱۴]
فالگوشی و گرهگشایی
یکی از رسمهای چهارشنبهسوری است که در آن دختران جوان نیت میکنند، پشت دیواری میایستند و به سخن رهگذران گوش فرا میدهند و سپس با تفسیر این سخنان پاسخ نیت خود را میگیرند.[نیازمند منبع]
آجیل مشکلگشا
در گذشته پس از پایان آتشافروزی، اهل خانه و خویشاوندان گرد هم میآمدند و آخرین دانههای نباتی مانند: تخمه هندوانه، تخمه کدو، پسته، فندق، بادام، نخود، تخمه خربزه، گندم و شاهدانه را که از ذخیره زمستان باقیمانده بود، روی آتش مقدس بو داده و با نمک تبرک میکردند و میخوردند. آنان بر این باور بودند که هر کس از این معجون بخورد، نسبت به افراد دیگر مهربانتر میگردد و کینه و رشک از وی دور میگردد. امروزه اصطلاح نمکگیر شدن و نان و نمک کسی را خوردن و در حق وی خیانت نورزیدن، از همین باور سرچشمه گرفتهاست.[نیازمند منبع]
شال اندازی
آیین شالاندازی شالاندازی یکی دیگر از رسوم چهارشنبه سوری است که در بیشتر روستا ها و شهر ها رواج داشته و تاکنون نیز اعتبار خود را در شهرها و روستاهای همدان و زنجان و برخی نقاط دیگر حفظ کرده است. جوانان چندین دستمال حریر و ابریشمی را به یکدیگر گره زده، از آن طنابی رنگین بلند درست می کردند و از راه پلکان خانهها یا از روی دیوار، آنرا از روزنه دودکش وارد منزل میکنند و یک سر آن را خود در بالای بام در دست میگرفتند، آنگاه با چند سرفه بلند صاحبخانه را متوجه ورودشان میسازند.صاحبخانه ها که منتظر آویختن چنین شالهایی هستند، به محض مشاهده طناب رنگین، آنچه قبلاً آماده کرده، در گوشه شال میریزند و گرهای بر آن زده، با یک تکان ملایم، صاحب شال را آگاه میسازند که هدیه سوری آمادهاست.آنگاه شالانداز شال را بالا میکشد. آنچه در شال است هم هدیه چهارشنبه سوری است و هم فال.اگر هدیه نان باشد آن نشانه نعمت است، اگر شیرینی نشانه شیرین کامی و شادمانی، انار نشانه کثرت اولاد در آینده و گردو نشان طول عمر، بادام و فندق نشانه استقامت و بردباری در برابر دشواریها، کشمش نشانه پرآبی و پربارانی سال نو و اگر سکه نقره باشد نشانه سپیدبختی است و در برخی نقاط به نوعی خواستگاری غیر مستقیم بوده است در این مراسم پسری که قصد داشت با دختری ازدواج کند با این روش پاسخ از دختر می گرفتند.[۱۵] [۱۶] [۱۷]
استانهای گوناگون ایران
شیراز
اَفروختن آتش در معابر و خانهها، فالگوشی، اسپند دود کردن، نمک گرد سر گرداندن. در موقع اسفند دودکردن و نمک گردانیدن، وردهای مخصوصی وجود دارد که زنان میخوانند. در گذشته قلمرو چهارشنبه سوری در شیراز صحن بقعه شاه چراغ بودهاست و در آنجا توپ کهنهای است، که مانند توپ مروارید تهران زنان از آن حاجت میخواهند.[۱۸] زنان در گذشته در حمامی که آب آن از رودخانه سعدیه میآمد در این روز استحمام میکردهاند. (به جهت رفع بلاها و گشوده شدن بخت دختران)
شهرهای کُردنشین
در شهرهای کردنشین ایران، در عصر این روز آتش بر بالای کوهها افروخته میشود و دختران و پسران کرد دور آتش حلقه زده و دست به دست هم با خواندن آوازها و سرودهای ملی و باستانی خود، رقص کردی را اجرا میکنند و این روز را به رسم نیاکان خود پاس میدارند.[۱۹]
اصفهان و قزوین
افروختن آتش در معابر، کوزه شکستن، فالگوشی، گرهگشایی و غیره کاملاً متداول است و تمام آن آدابی که در تهران معمول است در قزوین و اصفهان نیز رواج دارد.[۱۸] قزوینیها در این شب دختران دم بخت را با جارو از خانه بیرون میرانند تا بختشان در سال جدید باز شود. همچنین مردم این شهر در این شب بیشتر اشکنه میخورند.
مراسم قاشق زنی و شبنشینی و دور همی و آجیل خوردن و قصه گویی در قزوین رواج دارد.
تبریز
آتشبازی و گرهگشایی از قدیم معمول بودهاست. آتش افروختن در این اواخر متداول شدهاست. در گذشته به جای آتش افروختن و پریدن از روی آن صبح روز چهارشنبه کودکان و جوانان از روی آب روان پریده و جمله «آتیل ماتیل چرشنبه بختیم آچیل چرشنبه» را میگفتند. آجیل و میوه خشک خوردن از ضروریات است و ترک نمیشود اگر دوست یا مهمان و تازهواردی داشته باشند باید حتماً شب چهارشنبهسوری خوانچهای از آجیل خام و میوه خشک برای او بفرستند.
در تبریز آبپاشی از بام خانهها بر سر عابرین نیز رایج است که از آداب دوران ساسانیان بوده و هنوز در میان ارمنیان و زرتشتیان ایران معمول است که در یکی از جشنهای خود بر یکدیگر آب میریزند.[۲۰]
اهواز
در اهواز نیز مانند بیشتر نقاط ایران در آخرین سهشنبه شب سال برگزار میشود. این مراسم معمولاً با حوادثی نظیر آتشسوزی و آسیبدیدگیهای جسمی نیز همراه است.[۲۱] این مراسم بیشتر در زیتون کارمندی و کارگری، کیانپارس، شهرک نفت و طالقانی، شرکتکنندگان بیشتری دارد و به همین خاطر معمولاً در مسیرهای منتهی به این نواحی محدودیتهای ترافیکی چند ساعته درنظر گرفته میشود.[۲۲] از دیگر آئینهای چهارشنبه سوری که در اهواز اجرا میشود مراسم قاشقزنی میباشد که بیشتر کودکان به آن میپردازند.[۲۳]
لرستان
در لرستان این مراسم مانند دیگر مناطق ایران با روشن کردن آتش آغاز شده و روشن کردن آتش در ارتفاعات و غلتاندن آن به کمک وسیلههایی به پایین مرسوم است.[نیازمند منبع]
خراسان
ایرانیان در شب چهارشنبه سوری گاه سه کپه آتش (به نشانه سه پند بزرگ ایرانیان باستان: اندیشه نیک و کردار نیک و گفتار نیک[۱]) یا هفت کپه آتش (به نشانه هفت امشاسپندان) فراهم میکنند[۱۲]
در استان خراسان و شهر مشهد و خراسان جنوبی مردم در قدیم در شب چهارشنبه سوری هیزم آتش میزنند. نام این هیزمها عبارت است از چرخه، خار و اسپند. اسپند دود کردن یا اسپند (اسفنج) به داخل آتش ریختن از آداب مردم خراسان در تمام جشنها و مناسبتها است. در داخل آتش اسپند نمک میریزند که حالت ترقه و انفجار دارد.[نیازمند منبع]
در خراسان رضوی و شهرهای غرب این استان مانند سبزوار چند رسم دیگر هم هست از جمله انداختن یک گوی بزرگ در آتش. به این ترتیب که با هیزم یک گوی بزرگ درست میکنند و آن را آتش میزنند و از بلندی روی زمین پرتاب میکنند و همزمان میخوانند «غم برو شادی بیا، محنت برو روزی بیا». رسم دیگر مراسم علفه (alafeh) است.[۲۴] علفه نام موادی بودهاست که پادشاهان برای پذیرایی از سفیران و همراهان آنان مصرف میکردهاند.[۲۵] این رسم ریشه در عقاید کهن خراسانیان دارد که معتقد بودهاند در چهارشنبه سوری روح مردگان آزاد است و به سوی اقوام خود میآید؛ بنابراین مردم برای خوشامد درگذشتگانشان، حلوا یا نوعی نان روغنی بنام چلپک را با یک کاسه آب روی پشت بام میگذارند. یک نان روغنی دیگر هم در روستاهای سبزوار میپزند و آن را در تمام روستا پخش میکنند و مردم با خوردن آن برای روح درگذشتگان فاتحه میخوانند. البته رسم علفه در اغلب شهرهای خراسان از جمله شیروان هم جاریست. رسم دیگر مردم در غرب خراسان رضوی کوزه شکستن بودهاست. مردم ظرفهای کهنه و کوزههای جرمگرفته را به پشت بام میبردند و میشکستند. البته نوع دیگر این رسم این است که مقداری نمک به نشانه بدبختی و مقداری زغال به نشانه سیاهروزی و مقداری و یک سکه را به نشانه تنگدستی در یک کوزه میریزند و کوزه را به یکی از اعضای خانواده میدهند که از بالای بام به کوچه بیندازد و بگوید: «درد و بلای خنه (خانه) را ریختم در کوچه». این سنت برای دفع بلاها از خانواده اجرا میشود و نشانه امید مردم به خوشبختی و موفقیت در سال آینده است.[۲۶]
تهران
حاجت خواهی از توپ مروارید
توپ مروارید، یک توپ نظامی بزرگی واقع در میدان ارگ تهران قدیم، روبروی نقارهخانه قدیم. وجه تسمیه این توپ معلوم نیست اما برخی (کتیرائی، ۱۳۷۸) علت نامگذاری را چند رشته مروارید ذکر کردهاند که به دهانه توپ آویزان بودهاست. نوشته حک شده روی توپ نام سازنده آن را اسماعیل اصفهانی و سال ساخت آن را ۱۲۳۳ (به امر فتحعلی شاه قاجار (حکومت: ۱۲۱۲–۱۲۵۰)) ذکر کردهاست. این توپ هماکنون جلوی ساختمان شماره هفت وزارت امور خارجه (باشگاه افسران پیشین) قرار دارد.
این توپ در فرهنگ عامه حائز اهمیت بودهاست به نحوی که در دوران قاجار خرافات بسیاری پیرامون آن شکل گرفت و مردم برای گرفتن حاجتهای خود به آن توسل میجستند. رواج خرافاتی از این قبیل، باعث شده بود عدهای از زنان و دختران، به نیت حاجت روایی و بخت گشایی به دورش جمع شوند و به آن دخیل ببندند، بخصوص در شبهای بیست و هفتم ماه رمضان و شبهای قدر. درشب چهارشنبه سوری نیز زنان و دختران پول و شیرینی و کله قند به نگهبانان توپ میدادند تا در اجرای مراسمشان آزاد باشند.[۲۷]صادق هدایت کتاب توپ مرواری را در انتقاد از خرافات رایج میان مردم درباره این توپ با توجه به اوضاع سیاسی و اجتماعی آن دوره نوشت.
نوروز و چهارشنبه سوری در خارج از ایران
ایرانیان بیرون از ایران به ویژه در اروپا و آمریکا و کانادا چند دهه است که جشنهای نوروزی را از جمله چهارشنبه سوری به صورت گروهی برگزار میکنند.[۲۸]
از دوره بوش رؤسای جمهور آمریکا هر سال پیام نوروزی برای ایرانیان میفرستند. در روز چهارشنبه سوری ۱۳۹۳ برای اولین میشل اوباما در مراسم سفره نوروزی کاخ سفید سخنرانی کرد[۲۹][۳۰] و باراک اوباما در پیام خود گفت:
«با درود، نوروزتان مبارک و پیروز.
هفته پیش همسر من میشل کمک کرد تا در اینجا نوروز را جشن بگیریم.
این جشن بزرگداشتی بود برای فرهنگهای گوناگون، غذا، موسیقی و دوستی جوامع مهاجری که هر روزه خدمات فوقالعادهای در ایالات متحده ارائه میکنند.»[۳۱][۳۲][۳۳]
وضعیت کنونی
نسل جدید ایران از آیینهای این جشن شناخت چندانی ندارد.[۳۴]
برخی معتقدند در سالهای اخیر چهارشنبهسوری با حرکت به سوی خشونت، تحریف و استحاله شدهاست و از اصالت خود فاصله گرفتهاست.[۳۴][۳۵] امروزه، استفاده از مواد محترقه و آتشزا که بعضاً دستساز و خطرناک هستند بسیار رایج است و جایگزین آیینهای کهن شدهاست.[۳۴][۳۵] در چند سال گذشته، این شب همواره دارای آمار آسیبدیدگی و گاهی دارای تلفات جانی بودهاست.[۳۶] به عنوان مثال در سال ۱۳۸۹ طبق گفته رئیس اورژانس کشور، ۵ فوتی و ۱۵ معلولیت در حوادث این مراسم رخ داد.[۳۷]
برگزاری چهارشنبهسوری با آلودگی صوتی، آسیب به تابلوها و دیوارهای شهر و ایجاد فضایی خشونتآمیز و تنشزا همراه است بهطوریکه برخی شهروندان از رفتوآمد در خیابانها بیم دارند.[۳۴]
کشتهها و مصدومان
همهساله شهروندانی از ایران در اثر انفجارهای ناخوشایند مربوط به این جشن، کشته یا مصدوم میشوند. گزارشها حاکی است چهارشنبه سوری سال ۹۵ خورشیدی، ۲ کشته و ۲۱۱ مجروح —از جمله ۱۵ قطع عضو— بر جای گذاشتهاست.[۳۸] یکی از کشتهها نوجوان ۱۴ سالهای از تهران و دیگری جوان ۲۳ سالهای از بهارستانِ اصفهان بودهاست. همچنین یک مرد ۲۷ ساله در تهران هنگام ساخت مواد منفجره دستساز بر اثر انفجار، دو دست و دو پای خود را از دست داد.[۳۹]
منتقدان چهارشنبهسوری
جشن آتش در واقع پیشدرآمد جشن نوروز است که نوید دهنده رسیدن بهار و تازه شدن طبیعت است. کوروش نیکنام، موبد زرتشتی و پژوهشگر در اینباره میگوید: «ما زرتشتیان در کوچهها آتش روشن نمیکنیم و پریدن از روی آتش را زشت میدانیم».[۴۰]
در سالهای اخیر، رسانههای ایران توجّه زیادی به خطرات احتمالی ناشی از استفاده از مواد آتشزا و انفجاری نشان میدهند.[۴۱]
جهانگیر اوشیدری موبد موبدان ایران مینویسد: «شک نیست که افتادن این آتشافروزی به شب آخرین چهارشنبه سال، پس از اسلام است، چه، ایرانیان باستان شنبه و آدینه نداشتند. چون روز چهارشنبه نزد اعراب روز شوم و نحسی بود لذا برای رفع نحسی اقداماتی میکردند؛ بنابراین چهارشنبه سوری جزو جشنهای ایران باستان نیست.»[۴۲]
سید علی خامنهای رهبری ایران نیز بارها این مراسم را نکوهش کردهست. او در سخنرانی نوروزی خود در حرم رضوی به سال ۱۳۷۸ ضمن تقدیر و ستایش مراسم عید نوروز، چهارشنبهسوری را نکوهش کرد. وی قرینهای برای اثبات مدعای خود آورد و گفت که دستگاههای تبلیغاتی بیگانه [در آن سال] برای سال تحویل چیز زیادی نگفتند ولی برای چهارشنبهسوری همه صحبت کردند و این درست نقطه مقابل اسلام است.[۴۳] وی همچنین در دیدار با جمعی از کارگردانان در سال ۱۳۸۵ از ایشان خواست که ارزشهای ملی و دینی را تقویت کنند و افزود: «وقتی ارزش ملی میگوییم ذهن نباید فوراً به سمت چهارشنبهسوری برود. ارزش ملی یعنی احساس استقلال یک ملت، استقلال فرهنگی»[۴۴] در اسفندماه سال ۱۳۸۸، او در پاسخ به سؤالی درباره مراسم چهارشنبهسوری، این مراسم را «مستلزم ضرر و فساد» دانست و خواستار اجتناب ازآن شد.[۴۵]
مرتضی مطهری آتشبازی چهارشنبهسوری را «از آن احمقها» میدانست.[۴۶] ناصر مکارم شیرازی از مراجع تقلید شیعه نیز آتشبازی چهارشنبهسوری را «حرام»، «یک سنت خرافی» و «اسراف در مال» خواندهاست.[۴۷] عبدالله جوادی آملی از دیگر مراجع تقلید شیعه نیز چهارشنبه سوری را «خلاف عقل و شرع و سنتی پوچ و سیئه» دانسته و افزود که ترقه بازی، «اتلاف مال بوده و حرام» است.[۴۸] احمد خاتمی، امام جمعه موقت تهران نیز گفتهاست که «چهارشنبهسوری در شأن ملت ایران نیست»[۴۹] و نیز «دشمنان میخواهند با پراهمیت جلوه دادن نمادهای ملی نسبت به جلوههای دینی، دین را در جامعه کمرنگ کنند، آنها با بزرگ کردن چهارشنبهسوری، نوروز و نظایر اینها میخواهند به این هدف نایل شوند».[۵۰] سردار محسن حسنخانی فرمانده انتظامی آذربایجان شرقی معتقد است جشنهای چهارشنبه آخر سال باید محل محور باشند نه محله محور و خیابان محور.[۵۱]
جستارهای وابسته