فراموش کردم
رتبه کلی: 172


درباره من
مـن عاشق هَوس های عاشقانـه اَم...


مَـن عاشق گـُناه دوست داشتـنَم


دَستهایَت را بـه مـن بده


بـه جَهنَم کـه مَرا بـه جَهنَم مـــی بَرند


بـه خاطر عِشقبازی با خیالِ تو


تو خودِ "بـهشتــی "
...........................................
میترسم بمیرم غم بی پدر بمونه

............................................

باز دلم هوای اغوشتو کرده


ولی حیف...


حیف که تنها باشم نصیبم میشودبرای بغل کردن
................................................
چه قدر سخته دستای کسی رو که دوستش داری


تو دستای یکی دیگه ببینی و...


هیچی نتونی بگی ، جز این که بگی :


آهــآی غریــبه...


مواظب عشقم باش...
..................................
نقاشی اش افتضاح بود

.....ولی......

خوب راهش راکشید ورفت
..................................
دلم کمی مرگ میخواهد

دلم کمی هوا میخواهد

هوای ابری که مه اش دود سیگارم باشد

دلم کنج کافه ای میخواهد و کمی تنهایی

کمی خلوت

کمی سکوت

کمی تاریکی و بی کسی

کمی مغز خالی

دلم کمی من را میخواهد

شاید هم کمی مرگ
علی همراهی1 (aliila )    

حس حضور تو

درج شده در تاریخ ۹۲/۰۵/۱۳ ساعت 20:22 بازدید کل: 260 بازدید امروز: 157
 

 

 

حس می کنم حریر حضورت را در لحظه های سختی تنهایی

بوی تو در فضای زمان جاری ست مانند عطر پونه ی صحرایی

در برف زارِ سردِ دلم کرده ست ای نرگس بهاری من سبزت

تقدیر ، این مقدّر بی برگشت، تقدیر، این سفیر اهورایی

می گوید از یکی شدنم با تو احساسم ، این لطافت سحرانگیز،

 حسّم به من دروغ نمی گوید درپیشگاه اقدس شیدایی

بوی تو را شنیده ام از باران، بارانِ چشم هایِ غزل کاران

در آبسال سبز غزل کاری با رمزِ صبح شرجی ِرؤیایی

آتش زدی به ظلمت ایمانم ، برداربستِ طاقت ِ بنیانم

با چشم و روی ِ روشن ِ خورشیدی ، با گیسوی طنابی یلدایی

عاشق که می شدم نهراسیدم از فتنه های واهی بدنامی

از آن که گفته اند که می ارزد ، عاشق شدن به فتنه ی رسوایی

 

 

این مطلب توسط اسماعیل مختاری بررسی شده است. تاریخ تایید: ۹۲/۰۵/۱۵ - ۱۱:۴۳
اشتراک گذاری: تلگرام فیسبوک تویتر
برچسب ها:

1
1


لوگین شوید تا بتوانید نظر درج کنید. اگر ثبت نام نکرده اید. ثبت نام کنید تا بتوانید لوگین شوید و علاوه بر آن شما نیز بتوانید مطالب خودتان را در سایت قرار دهید.
فراموش کردم
تبلیغات
کاربران آنلاین (3)