|
علی همراهی1
(aliila )
آلبوم:
تصاویر پروفایل
کد برای مطالب، وب سایت و وبلاگ:
بازدید کل:
172 بازدید امروز: 116
توضیحات:
احساس تنهایی می کرد, احساس بی کسی , قطرات اشکش دونه دونه چکید, نمی دانست چرا؟ چرا میان این همه آدم باز هم تنها بود, آیا کسی دوستش داشت؟ آری, بارها شنیده بود که دوستش دارند پس چرا هیچ وقت باور نکرده بود؟صدایی آمد.صدا می گفت که دوستش دارد.یک لحظه دلش تنگ شد, خواست بگوید دوستت دارم ولی سردی همه وجودش را گرفت. خواست آهی بکشد ولی آهش در سینه اش خشکید و نگاهش خیره ماند.
درج شده در تاریخ ۹۲/۰۴/۰۸ ساعت 22:16
برچسب ها:
1
لوگین شوید تا بتوانید نظر درج کنید. اگر ثبت نام نکرده اید. ثبت نام کنید تا بتوانید لوگین شوید و علاوه بر آن شما نیز بتوانید مطالب خودتان را در سایت قرار دهید. |
کاربران آنلاین (1)
|