فراموش کردم
لطفا تایپ کنید...
رتبه کلی: 4661


درباره من
دختر بسر
...
تاریخ درج: ۹۲/۱۱/۲۱ - ۱۴:۳۴ ( 4 نظر , 240 بازدید )
خنده دار هاهاها
        تا حالا دقت کردین وقتی یه نفر شمارو دعوت به دیدن یه فیلمی که قبلا خودش دیده میکنه تو مدت فیلم یه جوری نگاتون میکنه که انگار خودش فیلمو ساخته؟!!!     مهندس کیست؟ در واقع “مهندس” به کسی میگن: که تو کاری تخصص داره و کاری رو به خوبی انجام ...
تاریخ درج: ۹۲/۱۱/۱۷ - ۱۷:۴۷ ( 9 نظر , 136 بازدید )
لحظات با شکوه....
    چه لحظه باشکوهی بود اون لحظه..! وقتی معلم میبردمون پا تخته ازمون درس بپرسه وسطش زنگ می خورد..!  ...
تاریخ درج: ۹۲/۱۱/۱۷ - ۱۷:۴۲ ( 1 نظر , 322 بازدید )
خود برداز........
    امروز رفتم از دستگاه خودپرداز پول بگیرم مبلغ رو زدم ۵۰۰۰۰ تومان . یه ده هزار تومنی داد! سه تا پنج هزار تومنی داد! پنج تا دو هزار تومن داد! پونزده تا هزاری! یه لحظه دلم واسه دستگاه سوخت،نزدیک بود پولو برگردونم تو دستگاه! طفلی خودشو کشت ۵۰ تومن منو جور کرد!...
تاریخ درج: ۹۲/۱۱/۱۷ - ۱۷:۳۷ ( 2 نظر , 174 بازدید )
اینم باقیش تقدیم به تو
  سلام عزیزم. دارم برات نامه می نویسم. آخرین نامه ی زندگیمو. آخه اینجا آخر خط زندگیمه. کاش منو تو لباس عروسی می دیدی. مگه نه اینکه همیشه آرزوت همین بود؟! علی جان دارم میرم. دارم میرم که بدونی تا آخرش رو حرفام ایستادم. می بینی علی بازم تونستم باهات حرف بزنم. دیدی بهت گفتم باز هم با هم حرف می ز...
تاریخ درج: ۹۲/۱۱/۱۵ - ۱۴:۳۸ ( 10 نظر , 215 بازدید )
.............
  یک داستان عشقی غم انگیز شب عروسیه، آخره شبه ، خیلی سر و صدا هست. میگن عروس رفته تو اتاق لباسهاشو عوض کنه هر چی منتظر شدن برنگشته، در را هم قفل کرده. داماد سروسیمه پشت در راه میره داره از نگرانی و ناراحتی دیوونه می شه. مامان بابای دختره پشت در داد میزنند: مریم ، دخترم ، در را باز کن. مریم ...
تاریخ درج: ۹۲/۱۱/۱۴ - ۱۸:۳۲ ( 5 نظر , 229 بازدید )
جالب عشقی
     : .از استادی پرسید : ؟ : . : ؟ : ؟ : ؟ : ؟...
تاریخ درج: ۹۲/۱۱/۱۴ - ۱۸:۲۴ ( 0 نظر , 72 بازدید )
[جالب عشقی...........
از استادی پرسید : ؟ : . : ؟ : ؟      [ ...
تاریخ درج: ۹۲/۱۱/۱۴ - ۱۴:۰۰ ( 4 نظر , 166 بازدید )
چگونگی درج آگهی در سایت و قسمت تبلیغات سایت و اپلیکیشن آموزش زبان انگلیسی urg.ir
کاربران آنلاین (0)