فراموش کردم
رتبه کلی: 2731


درباره من
من و تو از ان تبار منقرضیم
که نگاهش به چشم تو رسیده است و بغضش به گلوی من
اماندا (amanda )    

مناظره فروغ و حمید مصدق

درج شده در تاریخ ۹۰/۰۴/۲۷ ساعت 20:35 بازدید کل: 655 بازدید امروز: 103
 
تو به من خندیدی

و نمی‌دانستی من به چه دلهره از باغچه‌ی همسایه سیب را دزدیدم

باغبان از پی من تند دوید

سیب را دست تو دید

غضب آلوده به من کرد نگاه

سیب دندان‌زده از دست تو افتاد به خاک

و تو رفتی و هنوز سال‌ها هست

که در گوش من آرام، آرام خش‌خش گام تو تکرارکنان می‌دهد آزارم

و من اندیشه کنان غرق این پندارم،

که چرا خانه‌ی کوچک ما سیب نداشت؟

"جواب زيباي فروغ فرخ زاد به حميد مصدق"

*من به تو خنديدم
چون كه مي دانستم
تو به چه دلهره از باغچه همسايه سيب را دزديدي
پدرم از پي تو تند دويد
و نمي دانستي باغبان باغچه همسايه
پدر پير من است
من به تو خنديدم
تا كه با خنده تو پاسخ عشق تو را خالصانه بدهم
بغض چشمان تو ليك لرزه انداخت به دستان من و
سيب دندان زده از دست من افتاد به خاك
دل من گفت: برو
چون نمي خواست به خاطر بسپارد گريه تلخ تو را...
و من رفتم و هنوز سالهاست كه در ذهن من آرام آرام
حيرت و بغض تو تكرار كنان
مي دهد آزارم
و من انديشه كنان غرق در اين پندارم
كه چه مي شد اگر باغچه خانه ما سيب نداشت 
تاریخ آخرین ویرایش مطلب: تاریخ آخرین ویرایش: ۹۰/۰۴/۲۷ - ۲۰:۳۵
اشتراک گذاری: تلگرام فیسبوک تویتر
برچسب ها:

1
1


لوگین شوید تا بتوانید نظر درج کنید. اگر ثبت نام نکرده اید. ثبت نام کنید تا بتوانید لوگین شوید و علاوه بر آن شما نیز بتوانید مطالب خودتان را در سایت قرار دهید.
فراموش کردم
تبلیغات
کاربران آنلاین (0)