بسمه تعالی
خیلی وقت بود که کیبوردم سنگینی دستانم را حس نکرده بود و حالی برای ضربات مکررم به روی خود را نداشت
دنبال انگیزه بود تا نیروی نو بگیرد بجنگد عین سابق و نتیجه بگیرد یا نگیرد و حاشیه ساز باشد یا نباشد
اینبار نوک تیز پیکان مطلبم سوی پزشکان شهرم روانه شد تا کمی بیشتر در روزی که متعلق به آنهاست .
و مزین به نام مردی بزرگ بنام ابن سینا که همیشه در نوک تیز انتقاد بین منطق و دین گرفتار بود یعنی تاریخ را هم بررسی کنی پزشک در نوک تیز قلم انتقاد قرار دارد واو علاوه بر پزشکی در فلسفه نیز یدی طویل داشت. و برمباحث فارق از قرآن و مسائل دینی بر پایه عقل و منطق قائل بود.
که آنها نیز تایید همین معنای عالی قرآن و دین می باشند بهمین علت همیشه از عوام و عامه مردم مورد مذمت و فشار قرار می گرفت.
شعری از این سینا همیشه بر ذهن و لبم جاریست که واقعا روح هر انسانی را که افکار والا دارد می نوازد :
کفری چو منی گزاف و آسان نبود /محکم تر از ایمان من ایمان نبود/در دهر چو من یکی و آن هم کافر/پس در همه دهر یک مسلمان نبود
همچنین یاد بزرگان گذشته نه تنها بر ما واجب بلکه تکلیف هست چون آنها روح و جان خود را برای پیشرفت ملت و کشور خود نثار کرده اند.
روز پزشک شاید برای خیلی ها جلب توجه نکند زیرا نماد قشری مرفه ؛بدون درد؛ همیشه در صدر جوامع؛ بدور از تمام مشکلات ؛ویلا دار؛ آپارتمان ساز؛ وقت نده وعموما ضعیف در تعاملات اجتماعی .
حالا نگاهی کوتاه به زندگی کاری پزشکان اورژانس میانه در متدی کوچک برای درک آسان ما:
تیک تاک ساعت اورژانس بیمارستان امام میانه الان دقیقا ساعت 3 بامداد سیل حضور مردم دیگر کلفه ام کرده خستگی مفرط ضریب کارکرد هوشیم را بشدت پایین آورده ولی دوس ندارم خدای نکرده کوتاهی کنم یا تشخیص غلطی بدهم
سپرده ام دم در اتاقم مریض ها یکی یکی مراجعه کنند ولی نگهبان دم در حوصله ایستادن ندارد . میز تریاژ پرستار که باید کارهای ابتدای بیمار را انجام دهد خالیست زیرای تعداد پرستار ها کم هستند و مشغول بررسی و انجام کارهای مریض های بستری کرده ام هستند.
در این حین یه تصادف سنگین با چهار مصدوم شدید با علائم مختلف سر میرسند. صدای آمبولانس در حیاط اورژانس وجود خسته ام را همچون لحظه احیای یک مریض در لحظه جان دادن آزار می دهد.
بیمار اول ضربه مغزی به دلیل نبود ام آر ای و متخصص نورولوژیست اعزام به تبریز ؛اما نه؛ ریاست شبکه بدلیل افزایش میزان ارجاع به تبریز اجازه اعزام مریض را نمی دهند.
یک سوال اقای رئیس اگر برادر و پدر خودتان بود اعزام نمیکردید ؟؟؟؟
بیمار دوم و سوم خون ریزی داخلی و حضور مسلم رادیوژو لیست ؛اورتوپت ؛ متخصص قلب در بخش و....
تیک تاک ساعت 4:43 بامداد از ساعت 8 سرپا هستم
گوشه اورژانس صدای مریض ها بلند شد. بیماریش فقط سرما خوردگی است .ساعت 4 بامداد مراجعه کرده و مشاهده می کند مریض اورژانسی داریم ولی انگار اینجا اورژانس یک شهر نیست پس از یک ساعت تلاش و تماس با انواع متخصص ها به اتاق معاینه برگشتم .
یک میز پردفترچه و مریض های که انگار منتظر هستم که طلب کار باشند.دو ساعت هست اینجا الافیم کجایی؟؟؟(( شاید سوالی که من هم از خودم میپرسم آنهمه درس و تلاش کنکور به کنار 8 سال دانشگاه بدون کوچکترین استراحت به کنار حالا من کجا هستم؟؟))
فقط یک جواب دارم به مردم کشورم خدمت میکنم. ساعت 5 صبح منتظر جواب آزمایش های که به بخش آزمایشگاه بیمارستان فرستادم هستم زنگ تلفن اتاقم به صدا در می آید دکتر کمتر آزمایش بنویسید چه خبرته ؟((تنها راه تشخیص بیماریم در نیمه شب))
جواب آزمایش های که گاها با هیچ اصول علمی تطابق ندارد ؟؟؟؟؟؟؟
تا این لحظه هیچ تغذیه ای نکرده ام .چای ساز اتاق را هم نمیدانم کجاست ؟
در این حین مریضی با حال درد شکمی فرزندش وارد اتاقم شد .چند دقیقه در صف نوبت ایستاده با عصبانیت تام یک اهانت تمام وکمال به شخصیت و خانواده من می کند و می گوید چرا جوابگو نیستید؟؟
و من وخستگی دم صبح ...................
نزدیک صبح است دیشب فرزندم مریض بود گفت می شود امشب نروی ؟؟؟؟؟
نزدیک 7صبح شده بود همسرم زنگ زد می آیم دنبالت؛ خلاصه شیفت را تحویل دادم.
همسرم را که دیدم؛ از فرط خستگی دیگر نای صحبت نداشتم. بی اختیار شروع به بهانه گیری کردم. رسیدیم خانه حالی برای پرسیدن حال پسرم نداشتم و یک صبحانه کوچک و خوابیدم.
ظهر تماس از بیمارستان ببخشید دکتر نداریم امشب مقدوره.........................
سر ماه بود این ماه حساب کرده ام 15 شب بی خوابی؛6ظهر سرپا و4 صبح ؛باید اقساط و هزینه ها را تامین کنم. وارد شبکه بهداشت و درمان شدم.
فقط حقوق ساده یک کارمند در حسابم بود.رئیس گفت:بودجه نداریم ؛کارانه نداریم ؛برای بودجه فعلا پیگیریم..
تعلیق پزشکان قبلی معترض اورژانس دیگر ؛توان اعتراض را از من گرفته بود.
امید دارم حل شود زیرا نماینده شهرم دبیر کمیسیون بهداشت ودرمان شده است.
با افتخار من یک پزشک اورژانس میانه هستم
حاضرم فیش حقوقیم را با آرامش شما عوض کنم
پزشک با شوق و رنج می آموزد تا رنج انسان را به شوق و آرامش برساند
روز پزشک مبارک.