متن زیر توسط مهدی ابراهیمپور نوشته شده است. ایشان گرچه به سید جواد طباطبایی و نوشته های او علاقه دارند ولی پس از مصاحبه اخیر طباطبایی اعتقاد دارند که سید جواد راه خود را گم کرده است و به بیراهه می رود.
«سید جواد طباطبایی» وقتی آمد در تبریز و در حاشیهی جایزه کتاب سال تبریز سخنرانی کرد، فهمیدم جاییب دی! (جاییب دی اصطلاحیست ترکی برای کسی که بنا به دلایلی دچار اشتباه شده است و راه درست را گم کرده.)
همهی ما «سیدجواد طباطبایی» را با کتاب «مکتب تبریز» میشناسیم و میستاییم. مطمئناً او یکی از معدود روشنفکران ایرانیست که درک و آگاهی عمیقی نسبت به داشتههای تاریخی و اندیشهای ملت ایران دارند.
ولی سوال اصلی این است که چرا «طباطبایی» به این راحتی دارد حکم میکند؟
حکم کردن و نظریه ارائه نمودن کار لذتبخشیست و معمولاً در سنین بالا ابتلاییست که گریزی از آن نیست. در جامعهی کنونی ایران اکثر افرادی که در حوالی سن و سال «طباطبایی» هستند کمکم تبدیل میشوند به افراد جزماندیشی که مرغشان یک پا دارد و فقط باید حکم قطعی بکنند در مورد هر چیزی.
«سیدجواد طباطبایی» نیز علیرغم محاکات و تلاشهای سالیانش در حوزهی اندیشه انگار نتوانسته از این ابتلای جزماندیشانه که مقتضای سن و اجبار جامعهی ایرانیست، بگریزد.
نمیتوان خردهای بر او گرفت. پدران ما همه در حوالی سن «سیدجواد طباطبایی» میزیند و ما به تجربه میدانیم که انسان ایرانی در این حوالی چه غبار ضخیمی از ایستایی بر ذهن و اندیشهاش مستولی میشود.
من همچنان برای کتاب «مکتب تبریز»، او را خواهم ستود.
یکی از دوستان از زبان استاد «غلامحسین یوسفی» میگفت که اهالی فرهنگ و اندیشه از پنجاه سالگی به آن طرف سعی کنند، دیگر مصاحبه نکنند. چون خودشان را خراب میکنند.
این هم یک نمونهاش!
+ پ.ن:
۱- برای درک چرایی این مطلب مراجعه شود به گفت وگوی سیدجواد طباطبایی با شماره ی اخیر مهرنامه
۲- طباطبایی انسان مهم و ارزشمندیست. متفکری قابل احترام. مراقب باشیم حقی را که بر اندیشهی معاصر ایران دارد، نادیده نگیریم به جرم مصاحبهای که انجام داده. شکی در غلط بودن آن چه گفته نیست ولی ما دربارهی او حکم نکنیم آن طور که او حکم کرده.