|
یوردوم.آذربایجان
(
![]()
آلبوم:
گولملی و یمَلی شَکیلر
![]()
کد برای مطالب، وب سایت و وبلاگ:
بازدید کل:
99 بازدید امروز: 98
توضیحات:
با بچه های فامیل دور ننه بزرگم جمع شده بودیم ننه داشت از قدیما میگفت ،
همینطوری که تعریف میکرد یه دفه زل زد تو چشم یکی از نوه هاش و پرسید : عزیزم مگه عقد کردین ؟؟ با تعجب جواب داد نه ! ننه روشو برگردوند و اخمی کرد و زیر لب گفت : یاد اون زمون بخیر تا کسی خونه شوهر نمی رفت نه ابروهاشو برمیداشت نه سرخاب سفیداب میکرد ! بغل دستیش در گوشش گفت تا ننه نفهمیده پسری پاشو برو گمشو بیرون
درج شده در تاریخ ۹۳/۱۰/۲۲ ساعت 10:30
برچسب ها:
1
لوگین شوید تا بتوانید نظر درج کنید. اگر ثبت نام نکرده اید. ثبت نام کنید تا بتوانید لوگین شوید و علاوه بر آن شما نیز بتوانید مطالب خودتان را در سایت قرار دهید. |
کاربران آنلاین (0)
|