فراموش کردم
رتبه کلی: 515


درباره من
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
کســــــــــــــی را دارم....
که انقدر برایم کســــــــــــی هست که
نگاهم دنبال کســــــــــــــی نیست
و
هزاران بار فریاد زده ام و میزنم که دیگـــــــــــــر
کســـــــــــی به چشمانم نمی آید "هرگز"
و هیــــــــــــچ نگاهـــــــــی،
دلم را نمی لرزاند "هرگــــــــــــــــــــز"
تنها یک نفر هست که همانند
گنجینه ای گرانبهـــــــــــــــا در دلم جای گرفته !
انســـــــــــــان که سهل است،
وجودش را به دنیـــــــــــــــــــا هم نمی دهم!





ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ





امیرم.

اهل میانه.

19 سالمه.

دانشجوام.

رشته مهندسی صنایع.

هر کسی رو که دلم بخاد ادد میکنم.





ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ





غیرت؟؟؟!!!
آره غیرتی ام
هـــــــــــــــــــــــــــــــــه اگه فقط ادکلن عشقم......
به نفست بخوره........
نفستو میبرم ......
پس حواستو جمع کن .......





ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
*AMIR-ARS* (amir-ars )    

به خدا لایک داره!

درج شده در تاریخ ۹۳/۰۷/۱۶ ساعت 22:26 بازدید کل: 226 بازدید امروز: 225
 

خیلی هم خوش میگذره

یه روز یه ترکه،
اسمش ستار خان بود، شاید هم باقر خان.. ؛
خیلی شجاع بود، خیلی نترس.. ؛
یکه و تنها از پس ارتش حکومت مرکزی براومد!
جونش رو گذاشت کف دستش و سرباز راه مشروطیت و آزادی شد،
فداکاری کرد، برای ایران، برای من و تو.. ،
برای اینکه ما یه روزی تو این مملکت آزاد زندگی کنیم.. .

یه روز یه رشتیه - اتفاقاً آخوند هم بود.. ! -
اسمش میرزا کوچک خان بود، میرزا کوچک خان جنگلی؛
برای مهار کردن گاو وحشی قدرت مطلقه تلاش کرد،
برای اینکه کسی تو این مملکت ادعای خدایی نکنه؛
اونقدر جنگید تا جونش رو فدا کرد.. .

یه روز یه لره بود، به اسم شاپور بختیار؛
جونش رو برای عقایدش از دست داد،
با او نا مهربانی کردیم، تا اینکه در مأمن و آسایشگاه دور از وطن، سرش رو بریدند.. .

یه روز یه کُرده بود
اسمش شهید بود شهید گم نام....بدون ادعا
8سال جنگیدن تو مرز نابود شدن اسمی هم ازشون نیس
اونقدر غرب کشور آسیب دید ک حالا هم محروم ترین استان کشور ایلامه... هنوز جبران خسارات نکردن...
نمونش هم کوبانی... غیرتی... بی ادعا... غیرت بالا بزنه داعش هم مورچه میشه
اگه هیتلر ارتش از کوردارو داشت تمام جهان رو فتح میکرد....

یه روز ما همه با هم بودیم.. ، ترک کُرد و رشتی و لر و اصفهانی و .. !
تا اینکه یه عده رمز دوستی ما رو کشف کردند و قفل دوستی ما رو شکستند.. ؛

حالا دیگه ما برای هم جوک می سازیم،
به همدیگه می خندیم،
و اینجوری شادیم.. ؛
خیلی خوش می گذره.. !

این مطلب توسط میثم عظیمی. بررسی شده است.
اشتراک گذاری: تلگرام فیسبوک تویتر
برچسب ها:

1
2
3
4
1 2 3 4


لوگین شوید تا بتوانید نظر درج کنید. اگر ثبت نام نکرده اید. ثبت نام کنید تا بتوانید لوگین شوید و علاوه بر آن شما نیز بتوانید مطالب خودتان را در سایت قرار دهید.
فراموش کردم
تبلیغات
کاربران آنلاین (0)