|
مهدی گودرزی 313
(amir2015 )
آلبوم:
حیدریون
کد برای مطالب، وب سایت و وبلاگ:
بازدید کل:
212 بازدید امروز: 211
توضیحات:
شعر سید حمیدرضا برقعی برای «لیلةالمبیت»
شب همان شب که جهانی نگران بود آن شب / صحبت از جان پیمبر به میان بود آن شب در شب فتنه شب فتنه شب خنجرها / باز هم چاره علی بود نه آن دیگرها مرد مردی که کمر بسته به پیکار دگر / بی زره آمده در معرکه یک بار دگر تا خود صبح خطر دور و برش میرقصید / تیغ عریان شده بالای سرش میرقصید مرد آن است که تا لحظه آخر مانده / در شب خوف و خطر جای پیمبر مانده گر چه باران به سبو بود و نفهمید کسی / و محمد خود او بود و نفهمید کسی در شب فتنه شب فتنه شب خنجرها / باز هم چاره علی بود نه آن دیگرها دیگرانی که به هنگامه تمرّد کردند / جان پیغمبر خود را سپر خود کردند بگذارید بگویم چه غمی حاصل شد / آیه ترس برای چه کسی نازل شد بگذارید بگویم خطر عشق مکن / جگر شیر نداری سفر عشق مکن عنکبوت آیهای از معجزه بر سر در دوخت / تاری از رشته ایمان تو محکمتر دوخت از شب ترس و تبانی چه بگویم دیگر؟! / از فلانی و فلانی چه بگویم دیگر؟! یازده قرن به دل سوختهام میدانی / مُهر وحدت به لبم دوختهام میدانی باز هم یک نفر از درد به من میگوید / من زبان بستهام و خواجه سخن میگوید من که از آتش دل چون خُم مِی در جوشم / مُهر بر لبزده خون میخورم و خاموشم طاقتآوردن این درد نهان آسان نیست / شِقشقیّه است و سخن گفتن از آن آسان نیست
درج شده در تاریخ ۹۷/۰۳/۱۲ ساعت 08:43
برچسب ها:
1
لوگین شوید تا بتوانید نظر درج کنید. اگر ثبت نام نکرده اید. ثبت نام کنید تا بتوانید لوگین شوید و علاوه بر آن شما نیز بتوانید مطالب خودتان را در سایت قرار دهید. |
کاربران آنلاین (1)
|