|
مهدی گودرزی 313
(amir2015 )
آلبوم:
تصاویر پروفایل
کد برای مطالب، وب سایت و وبلاگ:
بازدید کل:
143 بازدید امروز: 141
توضیحات:
سرم را به جای شانه های تو ،
به دیوارهای بی اعتماد این شهر تکیه میدهم . در کوچه هایی قدم میزنم که مدت هاست از نبودن تو ، به خواب رفته اند . آسمان ، در نبود تو مرثیه ی باران سر داده است و من سالهاست ، در مهی غلیظ راه میروم . شب های سیاه ، با تماشای ماه ، به این میرسم که چه قدر به تو شبیه است . راز زیبایی این است: آنچه به تو شبیه شود ، چشم نواز میشود . در کوچه های "بی تو" قدم میزنم . دست هایم را به خودم می سپارم و موهای خیسم را به روسری . خاطرات تو ، مرا آتش میزند . و خونسردی مرا ، به باد میدهد . به بودن تو سوگند ، هیچ چیز به وسعت رفتن تو ، مرا به شب نسپرده بود . آن روز که آمدی ، پاییز بود ، با بهاری که از تو ساخته بودم . آن روز هم که می رفتی ، بهار بود ، با پاییزی که تو خود ساخته بودی . و من تو را ، به خدایی سپردم که تو را از من ربود . این خدایی که من دیدم ، . . . کفر نمی گویم! آن روز که می رفتی ، مهتاب سفر کرد .
درج شده در تاریخ ۹۴/۰۷/۲۵ ساعت 14:36
برچسب ها:
1
لوگین شوید تا بتوانید نظر درج کنید. اگر ثبت نام نکرده اید. ثبت نام کنید تا بتوانید لوگین شوید و علاوه بر آن شما نیز بتوانید مطالب خودتان را در سایت قرار دهید. |
کاربران آنلاین (0)
|