فراموش کردم
رتبه کلی: 670


درباره من
کاش شیرینی بدست اوردن ان چه که مدت ها ارزوی دیرینمان بود و

دست نیافتنی این قدر زود به تلخی نمی زد.

و تمام رویا های تجسم شده به شادی رنگ دروغ نمیگرفت.

از عبور ثانیه ها اگر هیچ نیاموختم .اگر هزاران درد و غم ساختم.

اگر اندوه بر پیکره ی جانم باریدن گرفت ...! اموختم صبر را

و شاید بخشیدن را.بخشش بزرگترین درسی است که اموختم.

این که فراموش کنم انان که ...!!!

اموختم که هیچ چیزی وجود ندارد که قلبم را به تلاطم در اورد. هیچ!

اه ! اموختم که میشود تمام رویاهایم را در یک لحظه خاک کنم!

و با تمام وجودم باور کنم که هیچ چیز زیباتر و خواستنی تر از

ارامش نیست...

امیر علی (amirali2012 )    

مردن چه قدر حوصله می‌خواهد...

منبع : http://1.eped.comeze.com/upload.php
درج شده در تاریخ ۹۰/۰۷/۲۶ ساعت 02:04 بازدید کل: 683 بازدید امروز: 104
 

  • Image Hosted by Free Picture Hosting at www.iranxm.com
    •  
    • انگار مدتی است که احساس می‌کنم
      خاکستری تر از دو سه سال گذشته‌ام
      احساس می‌کنم که کمی دیر است
      دیگر نمی‌توانم
      هر وقت خواستم
      در بیست سالگی متولد شوم
      انگار
      فرصت برای حادثه
      از دست رفته است
      از ما گذشته است که کاری کنیم
      کاری که دیگران نتوانند
    •  
    • فرصت برای حرف زیاد است
      اما
      اما اگر گریسته باشی ...
      آه ...
      مردن چه قدر حوصله می‌خواهد
      بی آنکه در سراسر عمرت
      یک روز، یک نفس
      بی حس مرگ زیسته باشی!
    • انگار این سال‌ها که می‌گذرد
      چندان که لازم است
      دیوانه نیستم
      احساس می‌کنم که پس از مرگ
      عاقبت
      یک روز
      دیوانه می‌شوم!
    • شاید برای حادثه باید
      گاهی کمی عجیب‌تر از این
      باشم
    • با این همه تفاوت
      احساس می‌کنم که کمی بی تفاوتی
      بد نیست
    • حس می‌کنم که انگار
      نامم کمی کج است
      و نام خانوادگی‌ام، نیز
      از این هوای سربی
      خسته است
    • امضای تازه‌ی من
      دیگر
      امضای روزهای دبستان نیست
      ای کاش
      آن نام را دوباره
      پیدا کنم
    • ای کاش
      آن کوچه را دوباره ببینم
      آنجا که ناگهان
      یک روز نام کوچکم از دستم
      افتاد
    • و لابه‌لای خاطره‌ها گم شد
      آنجا که
      یک کودک غریبه
      با چشم های کودکی من نشسته است
    • از دور
      لبخند او چه قدر شبیه من است!
    • آه، ای شباهت دور!
      ای چشم های مغرور!
      این روزها که جرأت دیوانگی کم است
      بگذار باز هم به تو برگردم!
      بگذار دست کم
      گاهی تو را به خواب ببینم!
      بگذار در خیال تو باشم!
      بگذار ...
      بگذریم!
    • این روزها
      خیلی برای گریه دلم تنگ است!
    تاریخ آخرین ویرایش مطلب: تاریخ آخرین ویرایش: ۹۰/۰۷/۲۶ - ۰۲:۱۸
    اشتراک گذاری: تلگرام فیسبوک تویتر
    برچسب ها:

    1
    1


    لوگین شوید تا بتوانید نظر درج کنید. اگر ثبت نام نکرده اید. ثبت نام کنید تا بتوانید لوگین شوید و علاوه بر آن شما نیز بتوانید مطالب خودتان را در سایت قرار دهید.
    فراموش کردم
    تبلیغات
    کاربران آنلاین (1)