دیگر بس است
زحمت هر سو دویدن دیده ایم دیگر بس است
محنت از پا فتادن دیده ایم دیگر بس است
منزلی که میرسیم آنجا ندانستیم کجاست
طینت هر نارسیدن دیده ایم دیگر بس است
هر طرف رفتیم و جز غربت نشد چیزی نصیب
ذلت از هم بریدن دیده ایم دیگر بس است
با پر و بال هوس در آسمان آرزو
بی ثمر از جا پریدن دیده ایم دیگر بس است
در تلاش یک تفوق بر حریف موهومی
یک جهان در خون تپیدن دیده ایم دیگر بس است
دردی که از شوق دیداری کشیدیم "یوسفی"
دیدنش را در ندیدن دیده ایم دیگر بس است