امیر عاشقانه و دوستانه و با قلبی پر از احساس منتظر شماست.

و آن روز که خداوند زیباترین عاشقانه هایش را سرود یقین دارم که تو را برای من سروده است پس خدا را سپاس بخاطر این سروده زیبایش
فراموشت نمی کنم آنگاه که برای آخرین بار از من پرسیدی:من و زندگیت یکی را انتخاب کن و من زندگی خود را انتخاب کردم و تو رفتی.بی آنکه بدانی تو تمام زندگیم بودی...

گاه میتوان تمام زندگی را در آغوش گرفت ...
اگر تمام زندگیتیک نفرباشد
.... دــ ـ ُ ـَای م ـ !.. دــَ ـَاـَ ُ
امیرداره کم کم خسته میشه از این همه فاصله.از این همه بود و نبود. از این همه ...
دنبال یک کلمه میگردم یک کلمه ی خاموش مانند یک بوسه که جمع کند همه ی کلمات را روی لبهای تو

هر شب مرا با خود میبری
میبری به جایی که تاریک است و روشنایی آن تویی
هرشب مرا به اوج میبری
میرسیم به جایی که نگاهت همیشه آنجا بود
ما یکی شده ایم با هم
همیشگی شده عشقمان، بگو از احساست برای من…
همیشه میگویم تو تا ابد برایم یکی هستی،
یکی که عاشقانه دوستش دارم ، یکی که برایم یک دنیاست….
دنیای زیبایی که درون آنم
ببین یک عاشق دائم نگاهش به چشمان توست ، من همانم
دوست داشتنَت
گنـــــــــــاه باشد
یا اشتــــباه
گناه می کنم ، تـــــو را
حتــــــی به اشتباه …..!

ای کاش احساسم گلی می بود ، میریخت عطرش را به دامانت
یا مثل یک پروانه پر میزد ، رقصان به روی طاق ایوانت
ای کاش احساسم کبوتر بود ، بر بام قلبت آشیان میکرد
از دست تو یک دانه برمیچید ، عشقی به قلبت میهمان میکرد
ای کاش احساسم درختی بود ، تو در پناه سایه اش بودی
یا مثل شمعی در شبت میسوخت ، تو مست در میخانه اش بودی ای کاش احساسم صدایی داشت ، از حال و روزش با تو دم میزد
مثل هزاران دانه برفی ، سرما به جان دشت غم میزد
ای کاش احساسم هویدا بود ، در بستر قلبم نمی آسود
یا در سیاهی دو چشمانم ، خاموش نمیگشت و نمی آلود
ای کاش احساسم قلم میگشت ، تا در نهایت جمله ای میشد
یعنی که “دوستت دارم”ی میگشت ، تا معنی احساس من میشد

هرگز
فراموش نخواهم کرد
برای داشتن تو
دلی را به دریا زدم
که از آب واهمه داشت
یعنی میشود روزی برسد.....
که بیایی..... مرا در اغوش بگیری....
بخواهم گله کنم، بگویی هیس دیگه هیچی نگو .....
بگویی همه کابوس ها تموم شد عزیزم
از حالا من و تو با همیــــم .....
