ساقی بریز باده و حالم خراب کن یک جرعه در پیاله ما هم شراب کن ای آرزوی بندگی ات مانده بر لبم بگشا گره ز کار دلم فتح باب کنای منتها امید دلم چاره ای بساز ای چاره ساز این دل ما را مجاب کن ای دل به کوی خسته دلان خانه کن بنا کمتر میان راه ایاب و ذهاب کن دل خسته گان به حال سحر آشنا ترند یارب بیا و در دل م...
تاریخ درج:
۹۳/۰۷/۱۳ - ۱۳:۳۵ 0 نظر , 141
بازدید