ز پیش من هرگز نرو من بی تو تنها می شوم
با حرف هر بیگانه ای رسوای رسوا می شوم
تنها رهایم می کنی وقتی که محتاج توام
صد بار اگر ترکم کنی صد بار شیدا می شوم
گم می شوم در چشم تو تا یک نظر بر من کنی
با یک نگاهت نازنین من باز پیدا می شوم
هر سو نگاهی می کنی گل می فشانی خوب من
چشمی به من می افکنی من نیز زیبا می شوم
من قطره ام دریای من گم گشته ام در ساحلت
با اینکه نا چیزم ولی من با تو دریا می شوم
من شوکت و ملک جهان هرگز نمی خواهم ولی
تا تو نگاهی می کنی سلطان دنیا می شوم
معنا ندارم بی تو من در دفتر و دیوان دل
اما چو اسمت می رسد شیوای شیوا می شوم
وقتی تو دوری از دلم غم می شود مهمان دل
مانند چشم عاشقت همرنگ شبها می شوم
وقتی صدایم می کنی گم می شوم در عاشقی
همراه این عاشق شدن لبریز رویا می شوم
وقتی تو باشی پیش من چیزی نمی خواهد دلم
از پیش من هرگز نرو من بی تو تنها می شوم
|