فراموش کردم
رتبه کلی: 296


درباره من
کربلایی امیر (amirmiane )    

وید دوید دوید دوید دوید دوید دوید

درج شده در تاریخ ۹۳/۰۸/۲۹ ساعت 08:32 بازدید کل: 125 بازدید امروز: 125
 

در تماس تلفنی با یارو :

الو غلام

. . .بدو که زنت داره زایمان میکنه و میخواد بچه بیاره

. . . باشه باشه الآن خودمو میرسونم

سپس گوشی رو قطع کرد و شروع کرد به دویدن

دوید
دوید
دوید
دوید
دوید
دوید
دوید
دوید

یه لحظه ایستاد و با خودش گفت :

الآن که موقع زایمانش نیست

اشکال نداره میرم می بینم

دوید
دوید
دوید
دوید
دوید
دوید
دوید
دوید

دوباره ایستاد و باخودش گفت :

زن من که اصلا حامله نبود

اشکال نداره میرم می بینم قضیه چیه ؟

دوید
دوید
دوید
دوید
دوید
دوید
دوید
دوید

باز هم ایستاد و باخودش گفت :

من که اصلا ازدواج نکردم زن ندارم

اشکال نداره میرم ببینم قضیه چیه ؟

دوید
دوید
دوید
دوید
دوید
دوید
دوید
دوید

یه بار دیگه ایستاد و باخودش گفت:

اصلا من که غلام  نیستم

باز میخواست بدوه.من گرفتمش . . . :|

تاریخ آخرین ویرایش مطلب: تاریخ آخرین ویرایش: ۹۳/۰۸/۲۹ - ۰۸:۳۲
اشتراک گذاری: تلگرام فیسبوک تویتر
برچسب ها:

1
1


لوگین شوید تا بتوانید نظر درج کنید. اگر ثبت نام نکرده اید. ثبت نام کنید تا بتوانید لوگین شوید و علاوه بر آن شما نیز بتوانید مطالب خودتان را در سایت قرار دهید.
فراموش کردم
تبلیغات
کاربران آنلاین (0)