
اِی کَسـانـی *کـِه دَمْـپایی تُوالِـتْ را خیسْ میکُنـید@* بِـدانیدْ و آگاه *بـاشـِید@* کـه دَر رُوزِ مَعاد،آنـان کِـه بَعْد از شُمـا پا دَر آن دَمْپـایی کَرْدِه انـْد وَ جُورابِشان خیسْ شُـده است، و بَنْـدْ بَنـْدِ تَنِشان مُورْ مُوْر گـَشْتِه أسْتْ و نَتوانِسْتِـةانْد کـارِشان* را با لـِذّتْ بـِه إتْـمامْ بـِرِسانَـنْد، بـِه بـِهِشْت* می رَوَنْد@*وَ سُوگَـنْد بـه* پَرْوَردِگـارِ آسْـمانْها وَ زَمـینْ * کـِه شُما با همانْ دَمْپاییها دَرْ جَـهَنَمْ مَحْشُورْ مـیشَویدْ *و آنْها را چُونْ تـازیانِةای خیسْ بَر* جایْ جایْ وجُودِتانْ می آفـْکَنیم

یکی از نمونه های بارز تهاجم فرهنگی اینه که:سالهاست در تولید گوجه فرنگی خود کفا شدیم اما هنوز اسمش به گوجه ملی تغییر نیافته

عاشق اون لحظم که استاد جک میگه و هیچکس نمی خنده…

وقتی ﺷﻤﺎ ﺗﻠﻔﻨﺘﻮﻧﻮ ﺟﻮﺍﺏ ﻧﻤﯿﺪﯾﻦ ﯾﺎ ﮔﻮﺷﯿﺘﻮﻥ ﺧﺎﻣﻮﺷﻪ ﭘﺪﺭ ﻭ ﻣﺎﺩﺭ ﭼﻪ ﻓﮑﺮﯼ ﻣﯿﮑﻨﻦ؟
%۵۰ ﺷﻤﺎ ﻣُﺮﺩﻩ ﺍﯾﺪ!
%۴۹٫۵ ﺷﻤﺎ ﺩﺍﺭﯾﺪ ﻣﯿﻤﯿﺮﯾﺪ!
%۰٫۵ ﺻﺪﺍﯼ ﺯﻧﮕﺘﻮﻧﻮ ﻧﻤﯿﺸﻨﻮﯾﺪ ﯾﺎ ﺷﺎﺭﮊ ﮔﻮﺷﯿﺘﻮﻥ ﺧﺎﻟﯽ ﺷﺪﻩ

چه بودم محله مون یه سوپری داشت به اسم فرهنگ
یه روز میخواستم برم ۴ تا چیتوز طلایی بخرم بابام گفتن حالا که داری میری بپرس برنج لنجون، پنیر فله ای، روغن حیوانی و ماست گوسفندی اگه برام آورده عصر برم بگیرم.
من رفتم مغازه
من:سلام آقای فرهنگ ماست گوسفندی دارین؟
آقای فرهنگ: سلام آره
پنیر فله ای هم دارین؟
آره
روغن حیوانی هم دارین؟
آره
برنج لنجون هم دارین؟
آره
من: ۴ تا چیتوز طلایی بدین لطفا
آقای فرهنگ:


نون هم نشدیم یکی از روی زمین ورداره بوسمون کنه

میگن تو بهشت وقتیسر کلاس میخوابی..استاد میاد پتو میندازه روت
هیچکسم حرف نمیزنه تا تو راحت بخوابی

دهه شسصتی ها نسلی از نسل های این زمانه هستند که از اسمشان پیداست که روزگار کدام انگشتش را به آنها نشان داده است…!!

خدا گر ز حکمت ببندد دری
نصیبت کند یک لگد از خری

از ل.ر.ه میپرسن قبله کدوم وره ؟
میگه : کجا رو بهت آدرس دادن ؟

اقا اجازه…
این پشت سریا دارن با ما شادی بعد از گل میکنن
( سر کلاس درس ” نیمکت یکی مونده به اخر)

سلامتی اون پسری که ۱۰۰ تا دختر قشنگتر از دوست دخترش بهش پا میدن…
ولی اون فقط با سه چهار تاشون دوست میشه

خروسه شلـوغ کاری مینکه مـیـذارنش تو فـریـزر…
صـبـح که میرن سروقتش میبنن عــرق کرده…
بهش میگن چـرا عرق کردی؟؟؟؟!!!
میگه: هر کاری کردم نتونستم رون این مرغا رو باز کنم

آدم هایی که به تنها راه رفتن عادت میکنند
سخت میتونند با آدم های دیگه راه برند
فقط گاهی میتونند با دیگران بشینند
و در مورد با هم خوابیدنشون
من دخالتی نمیکنم

زنی مشغول درست کردن تخم مرغ برای صبحانه بود.
ناگهان شوهرش سراسیمه وارد آشپزخانه شد و داد زد : مواظب باش ، مواظب باش ، یه کم بیشتر کره توش بریز….
وای خدای من ، خیلی زیاد درست کردی … حالا برش گردون … زود باش
باید بیشتر کره بریزی … وای خدای من از کجا باید کره بیشتر بیاریم ؟؟ دارن میسوزن مواظب باش ، گفتم مواظب باش ! هیچ وقت موقع غذا پختن به حرفهای من گوش نمیکنی … هیچ وقت!! برشون گردون ! زود باش ! دیوونه شدی ؟؟؟؟ عقلتو از دست دادی ؟؟؟ یادت رفته بهشون نمک بزنی … نمک بزن … نمک …
زن به او زل زده و ناگهان گفت : خدای بزرگ چه اتفاقی برات افتاده ؟! فکر میکنی من بلد نیستم یه تخم مرغ ساده درست کنم؟
شوهر به آرامی گفت : فقط میخواستم بدونی وقتی دارم رانندگی میکنم، چه بلائی سر من میاری.
**

یه آقایی که دکترای ریاضی محض داشته، هر چقدر دنبال کار می گرده بهش کار نمیدن!! خلاصه بعد از کلی تلاش، متوجه میشه شهرداری تعدادی رفتگر بی سواد استخدام می کنه!!
میره شهرداری خودش رو معرفی می کنه و مشغول به کار میشه…!
بعد از دو سه ماه میگن همه باید در کلاسهای نهضت شرکت کنید! این بنده خدا هم شرکت می کنه!!
یه روز معلم محترم در کلاس چهارم، ایشون رو می بره پای تخته تا مساحت یک شکلی رو حساب کنه! تو این فکر بوده که انتگرال بگیره یا نه که می بینه همه دارن داد می زنن:
انتگرال بگیر…!!!

طرف لکنت زبان داشته ، زنگ میزنه اورژانس که بیاد جنازه همسیاشونو که مرده ببره ،… میگه ،اااالو اااوورجانس ،این ههههمسایمون ممممرده یه آمبولانس بفرستین ، طرف میگه آدرستون؟! ، یارو تا میاد آدرسو بگه زبونش بند میاد میگه ظظظظظ، طرف میگه ظفر منظورته ، میگه ننننننننه،طرف فکر میکنه سرکاره قطع میکنه ،۲هفته بعد همین اتفاق میوفته بازم طرف میگه آدرستون، باز زبونه یارو بند میاد میگه ظظظظ، طرف میگه ظفر،میگه نن…ننه …، باز مامور اورژانس فکر میکنه سرکاره قطع میکنه ۳ ماه رد میشه،باز طرف زنگ میزنه میگه اااااووووورژانس، این هههمسایمون ممممرده محلللمون بوی گه گگگرفته یه آمبولانس بببفرستین ، طرف میگه آدرستون؟!، باز زبونه یارو بند میاد میگه ظظظظ، از اونور میگن آقا منظورت ظفر، طرف میگه ااااره بببیناموس کککشوندم آوردمش ظفرببببیا بببرش

فقط تو ایرانه که وقتی میخوائیم به یه مهمان تعارف بکنیم که تو خونمون راحت باشه
میگیم پا شو شلوارتو در بیار…

ل.ره میره امریکا ازش میپرسن can you speak english
میگه:ما که نفهمیدیم چی گفتی ولی برای اطمینان مادرتو …

میدونم، شمام وقتی باباتون میاد بالا سرتون سر کامپیوتر وای میسته، همه چیو مینیمایز میکنید مثل گاو الکی تو دسکتاپ میچرخین !!!

ل.ر.ه و ت.ر.که لب رودخونه کله پاچه میشستن، یهو آب کله رو میبره. ل.ره. برای کله علف تکون میده. ت.ر.که بهش میگه ولش کن نمیتونه فرار کنه، پاهاش دست منه !!!

این بچه نظام آبادیا که حمیده رو سوار موتور میکنن میبرن هفت حوض بهش بستنی قیفی میدن و شبش هم کلی با موبایل رو دشک ازش فیلم میگیرن و خاری هستن در چشم
این پسر بورژواها که ۵ صبح پا میشن با پرادو میرن دنبال دختره و میرسوننش دانشگاه آزاد گرمسار و تا عصر صبر میکنن کلاسش تموم شه و بعد که میرسوننش خونه موقع خدافظی دستشونو دراز میکنن که دست بدن که دختره میگه: نه کوشیار جان! هنوز زوده

پسره از باباش میپرسه بابایی..
من چطوری به دنیا اومدم.باباش میگه یه شب که هممون خواب بودیم یه فرشته اومد تورو گذاشت تو شکم مادرت….
بچه میگه :پس این همه که تو ک… فایده نداشت؟

پس از مرگش از او پرسیدند : جوانی خود را چگونه گذراندی ؟
ندایی از عرش برآمد که : بدبخت ایرانیه ، ولش کنین ، برین سراغ سوال بعدی . . . !!!

تو انتقال خون از غضنفر میپرسن اخیرا رابطه ج.ن.س.ی پر خطر داشتی؟
میگه:بله رفتم خونه دوست دخترم هر لحظه ممکن بود باباش بیاد

بیست سوالی غضنفر:
- جانداره؟
- نه!
الهی… چرا مُرده ؟؟

مرد: وقتی دعوامون میشه چرا عصبانی نمی شی؟ زن : خودمو کنترل میکنم . مرد: چه جوری ؟ زن : کاسه توالت رو می شورم . مرد : چه ربطی با دعوای من و تو داره ؟ زن :آخه با مسواک تو می شورمش.
آی شمایی که به جا شنا کردن یه گوشه استخر وایمیسید به یه نقطه زل میزنید..
واقعا فکر کردید کسی نمیفهمه که دارید تو استخر میشاشید ؟!!!

از دست زمانه تیر باید بخوری
دائم غم ناگزیر باید بخوری
صد مرتبه گفتم عاشقی کار تو نیست
بچه!تو هنوز شیر باید بخوری!

دخترای عزیزی که میگن پسرا همه مثله همن……
کسی مجبورتون نکرده بود همه رو امتحان کنید

به سلامتی سندباد که کل دنیا رو با شلوار کردی دور زد!

پر کاربردترین دروغ،پشت تلفن: اونم سلام میرسونه

ل.ر.ه تو جبهه رو پیشونی بندش نوشته بود: یا زهرا یا دختر داییم یا هیچکس

شاعر عصبانی:
آنقدر طوفانی ام امشب که حتی باد را هم میکنم
در هوای یاد تو من یاد را هم میکنم
در چنین حال و هوا استاد اگر گوید سخن
با همه شاگردیم استاد را هم میکنم
کردنی بسیار بود و وقت اندک زین سبب
هرکه نامش از قلم افتاد او را هم میکنم
نخند تو را هم میکنم .. 

زن یه دکتر ا.ص.فهانی میمیره، روی سنگ قبرش می نویسه : آرامگاه زری همسر دکتر رحیمی مختصص زنان و زایمان ، مطب : خیابان جلفا کوچه سوم پلاک ۲۰ . پذیرش از ساعت … !
به علت هزینه های بالا ممکن است سایت از دسترس خارج شود.
لطفا ما را در اینستاگرام دنبال کنید.