در شبی از شبهای غم انگیز و بارانی پائیز ،او رفت ، او رفت و انگار دیگر باز نمی اید،او رفت و مرا در جایم خشگاند،او رفت ونگاه خسته وتنهایم همچنان به دنبالش ،او رفت و اشک چشمانم را ندید،او رفت و لرزش دستانم را ندید ،او رفت و حتی صدای شکستن قلبم را نشنید،افسوس که او رفت و مرا در نیمه راه تنها رهایم کرد...
تاریخ درج:
۹۷/۰۱/۳۱ - ۱۹:۵۴ 2 نظر , 208
بازدید