لطفا جاوا اسکریپت را فعال نمایید
من و تو که دیگر خوب می دانیمجمعه سال هاست که هیچ داستان خوشایندی نداردپس بیا از همین الانبه استقبال عصر دلگیر جمعه برویم
دل من خون شده است
باز دلم حال و هوای تغزل دارد
چه بگویم ز اوصاف تو ای رهبر دلسوخته ام
شعر من وزن ندارد ولی
عشق سرشار دلم کرده است این شعر را خواندنی
این را هم میدانم که دلم پرگنه ست
اما میخواهم که بگویم
که درست است که اعمال درستی ندارم ولی
دلم از عشق شما سرشار است
و همین است دلیل زندگیم
و هنوز منتظریم ...