فصل اول: در اموال غیرمنقول
ماده ۱۲ ـ مال غیرمنقول آن است که از محلی به محل دیگر نتوان نقلنمود، اعم از اینکه استقرار آن ذاتی باشد یا به واسطة عمل انسان،بنحوی که نقل آن مستلزم خرابی یا نقص خود مال یا محل آن شود.
ماده ۱۳ ـ اراضی و ابنیه و آسیا و هر چه که در بنا منصوب و عرفاًجزءبنامحسوبمیشود،غیرمنقولاستوهمچنین لولهها کهبرای جریان آب یا مقاصد دیگر در زمین یا بنا کشیده شده باشد.
ماده ۱۴ ـ آینه و پرده نقاشی و مجسمه و امثال آنها، در صورتی که در بنایا زمین به کار رفته باشد، بطوری که نقل آن موجب نقص یا خرابیخود آن یا محل آن بشود، غیرمنقول است.
ماده ۱۵ ـ ثمره و حاصل، مادام که چیده یا درو نشده است غیرمنقولاست. اگر قسمتی از آن چیده یا درو شده باشد، تنها آن قسمتمنقول است.
ماده ۱۶ ـ مطلق اشجار و شاخههای آن و نهال و قلمه، مادام که بریده یاکنده نشده است، غیرمنقول است.
ماده ۱۷ ـ حیوانات و اشیائی که مالک آن را برای عمل زراعتاختصاص داده باشد، از قبیل گاو و گاومیش و ماشین و اسباب وادوات زراعت و تخم و غیره و بطورکلی هر مال منقول که برایاستفاده از عمل زراعت، لازم و مالک آن را به این امر تخصیص دادهباشد، از جهت صلاحیت محاکم و توقیف اموال، جزو ملکمحسوب و در حکم مال غیرمنقول است و همچنین است تلمبه وگاو و یا حیوان دیگری که برای آبیاری زراعت یا خانه و باغاختصاص داده شده است.
ماده ۱۸ ـ حق انتفاع از اشیاء غیرمنقول، مثل حق عمری و سکنی وهمچنین حق ارتفاق نسبت به ملک غیر، از قبیل حقالعبور وحقالمجری و دعاوی راجعه به اموال غیرمنقول، از قبیل تقاضایخلع ید و امثال آن، تابع اموال غیرمنقول است.
فصل دوم: اموال منقول
ماده ۱۹ ـ اشیایی که نقل آن از محلی به محل دیگر ممکن باشد بدوناینکه به خود یا محل آن خرابی وارد آید، منقول است.
ماده ۲۰ ـ کلیة دیون، از قبیل قرض و ثمن مبیع و مالالاجاره عینمستأجره از حیث صلاحیت محاکم، در حکم منقول است ولو اینکهمبیع یا عین مستأجره از اموال غیرمنقوله باشد.
ماده ۲۱ ـ انواع کشتیهای کوچک و بزرگ و قایقها و آسیاها وحمام هایی که که در روی رودخانه و دریاها ساخته میشود و میتوانآنها را حرکت داد و کلیة کارخانههایی که نظر به طرز ساختمان، جزو بنای عمارتی نباشد داخل در منقولات است ولی توقیف بعضی ازاشیاء مزبوره ممکن است نظر به اهمیت آنها موافق ترتیبات خاص به عمل آید.
ماده ۲۲ ـ مصالح بنائی از قبیل سنگ و آجر و غیره، که برای بنائی تهیهشده یا به واسطة خرابی از بنا جدا شده باشد مادامی که در بنا به کارنرفته، داخل منقول است.
فصل سوم: اموالی که مالک خاص ندارد
ماده ۲۳ ـ استفاده از اموالی که مالک خاص ندارد مطابق قوانین مربوطهبه آنها خواهد بود.
ماده ۲۴ ـ هیچکس نمیتواند طرق و شوارع عامه و کوچههائی را کهآخر آنها مسدود نیست تملک نماید.
ماده ۲۵ ـ هیچکس نمیتوانداموالیراکهمورد استفاده عموم است ومالک خاص ندارد از قبیل پلها و کاروانسراها و آب انبارهای عمومیو مدارس قدیمه و میدانگاههای عمومی، تملک کند. و همچنیناست قنوات و چاههائی که مورد استفاده عموم است.
ماده ۲۶ ـ اموال دولتی که معد است برای مصالح یا انتفاعات عمومی،مثل استحکامات و قلاع و خندق ها و خاکریزهای نظامی و قورخانهو اسلحه و ذخیره و سفاین جنگی و همچنین اثاثیه و ابنیه وعمارات دولتی و سیمهای تلگرافی دولتی و موزهها و کتابخانههایعمومی و آثار تاریخی و امثال آنها و بالجمله آنچه که از اموالمنقوله و غیرمنقوله که دولت به عنوان مصالح عمومی و منافع ملیدر تحت تصرف دارد، قابل تملک خصوصی نیست و همچنین استاموالی که موافق مصالح عمومی به ایالت یا ولایت یا ناحیه یاشهری اختصاص یافته باشد.
ماده ۲۷ ـ اموالی که ملک اشخاص نمیباشد و افراد مردم میتوانند آنهارا مطابق مقررات مندرجه در این قانون و قوانین مخصوصة مربوطهبه هر یک از اقسام مختلفة آنها تملک کرده و یا از آنها استفاده کنندمباحات نامیده میشود مثل اراضی موات یعنی زمینهایی کهمعطل افتاده و آبادی و کشت و زرع در آنها نباشد.
ماده ۲۸ ـ اموال مجهولالمالک با اذن حاکم یا مأذون از قق بَل او بهمصارف فقرا میرسد.