از سالروز سرد تا جشنی که تحمل نشد!
پس از آنکه روز ملی فناوری هستهای امسال (۲۰فروردین) با سکوت و سردی خاصی همراه شد و اگر رهبر معظم انقلاب به مناسبت این روز با مسئولان و کارشناسان سازمان انرژی اتمی دیدار نمیکردند و متعاقب آن، از دو دستاورد جدید در این حوزه رونمایی نمیشد، هیچ رنگ و بویی از از این روز خاطرهانگیز و مهم در اذهان مردم نقش نمیبست؛ روزی که در طی سالهای اخیر همواره با خود خبرهای خوش هستهای میآورد و گامهای استوار دانشمندان جوان کشورمان در این عرصه را نمایان میساخت.
اما پنج روز پس از این روز بزرگ، تعدادی از تشکلهای دانشجویی تصمیم گرفتند تا برنامهای تحت عنوان «جشن هستهای» در دانشگاه امیرکبیر برپا کنند که این مراسم با استقبال و حضور پر شور دانشجویانی از گروههای مختلف همراه شد. خبرها حاکی از این بود که دانشجویان حاضر دستنوشتههایی را با مضامین مختلف از جمله؛ «کسی حق معامله بر روی دستاوردهای هستهای را ندارد»، «از حق خود کوتاه نمیآییم»، «مسئولان باید در مورد دستاوردهای هستهای تعصب داشته باشند»، «خون احمدیروشن اکسید شدنی نیست» و … در دست داشتند. عده دیگری از دانشجویان هم که بیشتر در انتهای سالن تجمع کرده بودند و سعی در ایجاد اخلال در این مراسم داشتند، شعارهایی چون؛ «روحانی، روحانی حمایتت میکنیم»، «۲۴ خرداد ۹۲ تاریخ انقضای تفکر جلیلی» و… را در دست داشتند.
از ابتدا تا انتهای مراسم، سالن محل برگزاری جشن هستهای شاهد همهمه و شعارهای بعضاً تند و توهینآمیز و هو کشیدنهای این عده از دانشجویان بود.
به حدی که در تمام طول مدت سخنرانی دکتر جلیلی ادامه داشت و فهم سخنان وی را برای حاضران دشوار میکرد و حتی شعار برخی از دانشجویان مانند «هموطن عزیزم ما با هم هستیم» که بارها برای ایجاد آرامش و وحدت سر داده شده بود، هم از سوی این افراد شنیده نشد!
نحوه برخورد این تعداد از دانشجویان با چنین برنامهای نکاتی را به ذهن متبادر میکند؛
۱ـ حتی اگر بپذیریم روش جدید گفتوگوها در جریان مذاکرات با گروه ۱+۵ اقدامی تاکتیکی و در این برهه لازم بوده، اما چطور میتوان پذیرفت از موضوع فناوری هستهای که حاصل مجاهدت دانشمندان و ثمره خون شهریاریها و احمدیروشنها و در حقیقت یک سرمایه ملی است، باید چشمپوشی کرد و حتی روزی که به صورت نمادین به نام «فناوری هستهای» نامگذاری شده را نادیده گرفت و در برابر کسانی که در حد یک مراسم سعی در یادآوری پیروزی بزرگ ملت ایران در دستیابی به دانش هستهای و زنده نگه داشتن یاد و نام شهدای هستهای دارند، دست به هیاهو و جنجالآفرینی زد؟!
۲ـ جای شگفتی است کسانی که شعارشان آزادی بیان و تحمل دیدگاههای مخالف است، برگزاری یک مراسم را که رنگ و بوی حزبی هم ندارد، بلکه با هدف ارج نهادن به جهاد علمی فرزندان این مرز و بوم در عرصه هستهای برپا شده، تحمل نمیکنند و صرف اینکه میهمانانی از دستاندرکاران سابق پرونده هستهای در آن حضور دارند، به آنها بیاحترامی میکنند! روشن است که برخیها از طرح چنین شعارهایی فقط به عنوان ابزار سیاسی بهره میبرند و در عمل و رفتار به آن اعتقادی ندارند.
۳ـ دانشگاه کانون علم و دانش و دانشجو مظهر بلوغ فکری و اندیشه سازنده برای آینده کشور است. لذا آلوده شدن دانشگاه و دانشجویان به دعواهای سیاسی و حزبی و غفلت از رسالت اصلیشان، هم برای جامعه علمی و فرهنگی و هم برای عموم جامعه خطرناک است. البته این به آن معنا نیست که دانشجو نسبت به تحولات سیاسی و اجتماعی بیتفاوت باشد، بلکه جان کلام این است که بازیچه دست گروهها و جریانها قرار نگیرد که تجربه گذشته نشان میدهد هرگاه فضای دانشگاه به این سمت رفته از مسیر واقعی خود دور شده است.
مقاله از : ع . حیدری