یکی از همشهریان عزیز همزمان با تحویل پست بخشداری ترکمنچای مصاحبه ای با آقای مرسلی ترتیب داده اند که علی رغم اینکه میتوانست به دور از حاشیه نگاری گزارش عملکرد خوبی برای ایشان باشد متاسفانه به کار بردن برخی جملات و الفاظ باعث شد تا تصمیم بگیریم که نکاتی را به سمع این دوست بزرگوارمان برسانیم .
لینک مصاحبه
http://www.miyanali.com/nemo70/208
از تیتر انتخابی ایشان که تدبیر و امید را به رفتن و ماندن آقای مرسلی گره زده اند که بگذریم ایشان ابتدای مصاحبه را به سبک مناجات خواجه عبدالله انصاری آغاز نموده است و داخل مطلبشان از جملاتی نا آشنا با ادبیات خبرنگاری استفاده کرده اند که جای بسی تامل دارد و به نظرم آمد سکوت در قبال این ادبیات شایسته نیست و باید هر کدام از از ما چنین خطاهایی را به یکدیگر گوشزد کنیم تا ریشه این ادبیات در فرهنگ شهرستان ما سوزانده شود.
بکارگیری جملاتی مثل "صادقانه بگویم قلم روی کاغذ رعشه دارد" و یا جمله ای درباره بخشدار محترم "نور وجودش تا ملکوت بالا میرود" و یا "میز داغ ریاست را مانند اربابش علی (ع) همچون نعلین پاره میخواند" دل هر منصفی را می رنجاند که آقای خبرنگار حضرت امیر(ع) کجا خطاب به ابن عباس "میز داغ ریاست" را همچون نعلین پاره دانسته اند آیا "حکومت" همان "میز داغ ریاست" است که اگر چنین باشد حضرت علی بعد از پذیرش خلافت میز داغ ریاست را پذیرفته اند ؟
این دوست بزرگوار برای راضی کردن آقای مرسلی که چند صباحی مهمان مردم خونگرم میانه و ترکمنچای بوده اند و به اذعان خود ایشان در همین مصاحبه اولین تجربه کاری ایشان در وزرات کشور و بخشداری بوده و به علت نداشتن تجربه در اول کار با مشکلاتی مواجه بوده اند و نمیگویند که بلیت سوار شدن به اتوبوس مدیریت را از کجا تهیه کرده اند به کنایه علت پیاده شدن ایشان را با جملاتی مثل "ناملایمات شهر؛چاپلوسی و زیر آب زنی مدرن" معرفی میکند و متاسفانه حیثیت شهر و دیار خود را به آقای مرسلی میبخشد.
اوج این ادبیات تاسف بار در این بند ایشان پدید می آید که مینویسد "وای والا مقام به من ناتوان باخته ، به دید ترحم بنگر ، اگر چه که نگاهت چون درد آشنایی آرامم می کند ولی با من حرف بزن و هرچه داری برایم بگو" که زبان از تفسیر آن باز می ماند و تو میمانی که مناجات میخوانی ! یا گزارش خبری را چرا که این جملات در وصف معشوق بیشتر بکار میرود تا بخشدار ترکمنچای و مسئول و نمیدانم چنین ادبیاتی را چگونه میتوان تحمل کرد و اعتراضی نکرد.
----------------------
------------------------
در جای دیگر خبرنگار عزیزمان فعالیت تا دقیقه نود را خلاف عرف سازمانی دانسته ! که باز جای تعجب دارد که خدمت و انجام وظیفه تا دقیقه نود شیوه مدعیان خدمت هست نه خلاف عرف سازمانی و نمیدانم سوال این خبرنگار که خبرگزاری ایسنا نام و رسم خود را تقدیم ایشان کرده است برای چیست ؟ آقای خبرنگار! مناجات نامه کجا و سوال از خدمت تا دقیقه 90 کجا؟ چون آنچنان که شما از ایشان تعریف کرده اید ایشان نه تنها دقیقه 90 بلکه خدمت را باید به وقت اصافه و یا حتی به پنالتی بکشاند !
بارها مقام معظم رهبری و بزرگان نظام بر نوکر بودن مسئول در برابر مردم تاکید داشته اند آیا بکار بردن چنین جملات و اغراقهایی در شان این کشور اسلامی است که صدها هزار شهید خاکی و بی ادعا را تقدیم کرده اند تا به مسئولان بیاموزند که شما رئیس نیستید و نوکر مردم هستید؟
دوست بزگوار شما بارها در وصف مسئولان شهر از تعابیر اغراق آمیز استفاده کرده اید مطوئن باشید که هدف از نگاشتن این مطلب تخریب شما نیست چرا که شما در مقام درونی خود میتوانید هر گونه که بخواهید فکر کنید و بسراید اما انتشار مطلب در فضای عمومی آن هم به عنوان خبرنگار رسمی چیزی نیست که شما سهل بگیرید و هرچه بخواهید بنویسید و این تنها تذکری است که رسالت قلم یادآوری شود تا انشاءالله قدری در ادبیات نگارشمان دقت نماییم و با روان مردم بازی نکنیم و یا حداقل این ادبیات را در دایره امام عصر و حضرت امیر و انقلاب معرفی ننمائیم
بسیار خوب خواهد بود که اهالی قلم به یکدیگر تذکر دهند تا شهرمان را بسرائیم نه مسئولانمان را.
از زحمات آقای مرسلی هم تشکر میکنیم و برای ایشان در جاهای بهتر آرزوی کسب توفیق خدمت به مردم بزرگوار را میکنیم.