فراموش کردم
رتبه کلی: 1596


درباره من
عاشقم،
اهل همین کوچه ی بن بست کـناری
که تو از پنجره اش پای به قلب منِ دیوانه نهادی
تو کجا ؟
کوچه کجا ؟
پنجره ی باز کجا ؟
من کجا ؟
عشق کجا ؟
طاقتِ آغاز کجا ؟
تو به لبخند و نگاهی
منِ دلداده به آهی
بنشستیم،
تو در قلب و
منِ خسته به چاهی
گُنه از کیست ؟
از آن پنجره ی باز ؟
از آن لحظه ی آغاز ؟
از آن چشمِ گنه کار ؟
از آن لحظه ی دیدار ؟
کاش می شد گُنهِ پنجره و لحظه و چشمت ، همه بر دوش بگیرم
جای آن یک شب مهتاب ،
تو را تنگ در آغوش بگیرم...
nilu mohebi (amoureee )    

rafighe bi kalak madar

درج شده در تاریخ ۹۳/۰۸/۲۸ ساعت 00:40 بازدید کل: 85 بازدید امروز: 84
 


ی دو روزه مامانم رفته مسافرت ،
امروز هوس خوراکی کردم هرجارو گشتم هیچی پیدا نکردم !
فقط توی کابینتا یه سری قوطی بود که با ماژیک روش نوشته بود :
نخورید ؛ مایع ظرفشویی
نخورید ؛ سمِ گلدون
نخورید ؛ جرمگیر توالت
زنگ زدم به مامانم گفتم دایی و زن دایی اومدن چیکار کنم ؟
گفت در کابینتو باز کن اونیکه علامت مرگ داره توش آجیله ،
اونیکه نوشته مرگ موش ت وش گزه ،
اونیکه نوشته صابون توش شکلات!
رفیق بی کلک مادر؟؟

تاریخ آخرین ویرایش مطلب: تاریخ آخرین ویرایش: ۹۳/۰۸/۲۸ - ۰۰:۴۰
اشتراک گذاری: تلگرام فیسبوک تویتر
برچسب ها:

1
1


لوگین شوید تا بتوانید نظر درج کنید. اگر ثبت نام نکرده اید. ثبت نام کنید تا بتوانید لوگین شوید و علاوه بر آن شما نیز بتوانید مطالب خودتان را در سایت قرار دهید.
فراموش کردم
تبلیغات
کاربران آنلاین (0)