من که در صورت خوبان ،همه او می بینم
تو نکو بین،که من آن،روی نکو می بینم
نیست در دیده ی ما هیچ قفا،بل همه روست
تو قفا می نگری،من همه رو _می بینم
هر کجا در نگرددیده ،بدو می نگرد
هر چه می بینم از و،جمله از او می بینم
می باقی ست،که بی جام و سبو می بینم
تو ز یک سوش نظر می کنی و ،من همه سو
تو ز یکسو و ،منش _از همه سو می بینم
بوی گلزار وی،از باد صبا می شنوم
سرو بستان ورا،بر لب جو می بینم
مغربی آنچه تواش می طلبی در خلوت
من عیان بر سر هر کوچه و کو،می بینم