|
Anina
(anina )
آلبوم:
|||||||
کد برای مطالب، وب سایت و وبلاگ:
بازدید کل:
95 بازدید امروز: 94
توضیحات:
تو زمستون از وسط اوتوبان یه بچه گربه ی بازیگوش و بانمک و شیطون رو میاری پیش خودت و با هم روزای خوبی دارین... این بچه گربه کم کم داره بزرگ میشه هوا هم دیگه خوب شده، تصمیم میگیری دیگه وقت مستقل شدنشه! به هر دلیلی...!! می بریش و یه جای خوب رهاش می کنی!!! با هر سختی یا آسونی!! سوال اینه: از این به بعد اون گربه چی به سرش میاد؟ عملکرد حافظه و مغز و یادآوریش چطوره؟ آیا تو رو به خاطر داره؟ حالا به هر نوعی با قیافه ( اگه یادش هست چطور؟؟! همون طور که تو آینه خودتو می بینی یا....؟؟) یا بو یا هر طور دیگه ای؟؟ اگه به خاطر داره عملکرد و قدرت فکرش چطوریه؟ آیا این تصور رو نداره که تو باهوش تری و امکاناتت نسبت به اون بیشتره و می تونی پیداش کنی یا حتی تصور کنه می بینیش و با خودش بگه لطفا خودتو به منم نشون بده!! یا نه، این طوریه که... فکر می کنه که دلیل نگه داریش تا اون موفع احتمالا منفعت طلبی بوده و ازش سو استفاده شده، یا خوش بینانه اش به بررسی و فهمیدن در موردش علاقه مند بودی یا شاید اصلا فکر کنه که چرا اون؟!! یا اگه چیزی از تو تو حافظه اش نداره، یا خیلی گنگ و مبهم داره، یا فقط یه تیکه ی کوچولوی واضح داره... گاهی دلتنگ چیزی نمی شه که ندونه چیه؟؟!! آیا می تونه مثل گربه های دیگه باشه؟ می تونه باهاشون ارتباط بگیره؟ یعنی بخواد که ارتباط بگیره؟ آیا اون اجتماع براش راضی کننده است؟! آیا نمی شه گربه های دیگه براش کسل کننده باشن حتی پر آپشن ترینشون؟!! اگه فکر می کنین من صرفا فقط! در مورد یه گربه باهاتون صحبت کردم همانا شما از گمراه شدگانید! باشد که رستگار شوید... لطفا دقت کنید و فکر کنید و نظر بدین!! ممنون BeBiNaM chikar mikonin... :D س.م=A Jome' 3:25pm
درج شده در تاریخ ۹۶/۰۳/۱۹ ساعت 15:30
برچسب ها:
1
2
3
4
5
لوگین شوید تا بتوانید نظر درج کنید. اگر ثبت نام نکرده اید. ثبت نام کنید تا بتوانید لوگین شوید و علاوه بر آن شما نیز بتوانید مطالب خودتان را در سایت قرار دهید. |
کاربران آنلاین (1)
|