|
Anina
(
![]()
آلبوم:
تصاویر پروفایل
![]()
کد برای مطالب، وب سایت و وبلاگ:
بازدید کل:
268 بازدید امروز: 263
توضیحات:
عاشقش میشوم که توی سرش فکر یک بچّه توی آفریقاست نگران سرخسهای شمال فکر تنهایی عروسکهاست نکند رودخانه خشک شود خانه ی دوست دوست دوست کجاست؟! چند بچّه گرسنهاند هنوز؟! چند موشک هنوز در دنیاست؟! چند تا ببر زندهاند هنوز؟! چند ماهی هنوز در دریاست؟! شب که خوابش نمیبرد تا صبح نگران پتوی روی شماست!! ناتوان است از بیان کردن در سرش دائماً صدا و صداست عاشق هر چه جز خودش بوده همه جا هست و باز هم تنهاست از خدا هیچ چی نمیخواهد نگران فشار، روی خداست!! که یکی هست و هیچ نیست جز او وحده لا اله الّا هو! عاشقش میشوم که میبینم خندهاش را میان رنج و عذاب صبح تا شب کتاب میخواند وسطش قرص میخورد با آب فکر خود نیست، فکر ماهیهاست مثل یک کرم، بر سرِ قلّاب صبح تا شب سکوت دائمی است با خودش حرف میزند در خواب نشئهی باد می شود نه حشیش! مست از آب میشود نه شراب!! همهی روز گریه میکند از مرگ یک شخصیت میان کتاب فکر احوالپرسی از گلهاست فارغ از دوزخ و بهشت و حساب که یکی هست و هیچ نیست جز او وحده لا اله الا هو! عاشقش میشوم که مطمئنم تا دل مرگ، یک قدم دارد خسته است از جهان و آدمهاش توی لبخندهاش غم دارد حرف او را کسی نمیفهمد همهجا شکل متّهم دارد عاشقِ از خودش رها شدن است گرچه این عشق، درد هم دارد فارغ است از جهان ولی انگار چیزهایی هنوز کم دارد معنیِ زندگیست امّا باز در کمد شیشههای سم دارد بغلم میکند که مطمئن است جای مخصوص در دلم دارد که یکی هست و هیچ نیست جز او وحده لا اله الّا هو!
درج شده در تاریخ ۹۷/۰۴/۲۷ ساعت 05:39
برچسب ها:
لوگین شوید تا بتوانید نظر درج کنید. اگر ثبت نام نکرده اید. ثبت نام کنید تا بتوانید لوگین شوید و علاوه بر آن شما نیز بتوانید مطالب خودتان را در سایت قرار دهید. |
کاربران آنلاین (0)
|
به علت هزینه های بالا ممکن است سایت از دسترس خارج شود.
لطفا ما را در اینستاگرام دنبال کنید.
خواهرم
قانون اول را خیلی دوست داشت...آنقَدر زیاد...که هَر روز...
لابه لایِ فرمول های ریاضی و حِساب...چند بار مُرورش می کرد
تا شایَدمردی پِیدا شود برای اِثباتش
بَرادرم...دومی رامادرزادی عاشق بودگُنجشک هایِ لَب ایوان را
خاتون صِدا می کردو به شمعدانی هایِ رویِ طاقچه می گُفت بانو
وَ حوض حیاط...
چِقَدر شبیهِ قانون سِوم بودهیچ وقت آب نداشت...وَلی اَز هَر طرف که نِگاهش می کردیدو ماهیِ سُرخ راهمیشه توی ذهنش میرَقصاند
من اما..
آدمی بودم قانون مدار...عاشِقت شدمعاشِقت هستمو این عشقت ... راستی مَن
چَند وَقتی هست که مُرده اَم...
nirvana ergeternin: وَ حوض حیاط... چِقَدر شبیهِ قانون سِوم بودهیچ وقت آب نداشت...وَلی اَز هَر طرف که نِگاهش می کردیدو ماهیِ سُرخ راهمیشه توی ذهنش میرَقصاند
(:
nirvana ergeternin: بسیار زیبا
خسته است از جهان و آدمهاش
توی لبخندهاش غم دارد
حرف او را کسی نمیفهمد
همهجا شکل متّهم دارد
عاشقِ از خودش رها شدن است
گرچه این عشق، درد هم دارد
فارغ است از جهان ولی انگار
چیزهایی هنوز کم دارد
معنیِ زندگیست امّا باز
در کمد شیشههای سم دارد
بغلم میکند که مطمئن است
جای مخصوص در دلم دارد
In tikash vaghean be hale alanam mikhore kheyli khob bod
faRNaz: تا دل مرگ، یک قدم دارد خسته است از جهان و آدمهاش توی لبخندهاش غم دارد حرف او را کسی نمیفهمد همهجا شکل متّهم دارد عاشقِ از خودش رها شدن است گرچه این عشق، درد هم دارد فارغ است از جهان ولی انگار چیزهایی هنوز کم دارد معنیِ زندگیست امّا باز در کمد شیشههای سم دارد بغلم میکند که مطمئن است جای مخصوص در دلم دارد In tikash vaghean be hale alanam mikhore kheyli khob bod
چیزهایی هنوز کم دارد
Hala ke fek mikonam
injash alane alane alaname
Anina: xube
!!Dus dashtam manam mishnaxtamesh
Be sharti ke asheghesh nabashi!!
Tamum dige
(:
SepaS
آرمن خلیلی ترکمانی:
Sanyasin: چوخ گوزل شعر پایلاشیبسینیز، تشککورلر