فراموش کردم
لطفا تایپ کنید...
رتبه کلی: 3286


درباره من
P lili aşk lili F (antik )    

راننده تاکسی..

درج شده در تاریخ ۹۳/۰۳/۱۰ ساعت 19:38 بازدید کل: 167 بازدید امروز: 167
 

مسافر تاکسی آهسته روی شونه‌ی راننده زد چون می‌خواست ازش یه سوال بپرسه،

راننده جیغ زد، کنترل ماشین رو از دست داد،

نزدیک بود که بزنه به یه اتوبوس !

از جدول کنار خیابون رفت بالا

نزدیک بود که چپ کنه،

اما کنار یه مغازه توی پیاده رو متوقف شد . . .

برای چندین ثانیه هیچ حرفی بین راننده و مسافر رد و بدل نشد !

سکوت سنگینی حکم فرما بود تا این که راننده رو به مسافر کرد !

و گفت: هی مرد! دیگه هیچ وقت این کار رو تکرار نکن،

من رو تا سر حد مرگ ترسوندی!

مسافر عذرخواهی کرد و گفت:

من نمی‌دونستم که یه ضربه‌ی کوچولو آنقدر تو رو می‌ترسونه . . .

راننده جواب داد: واقعآ تقصیر تو نیست، امروز اولین روزیه که به عنوان یه

راننده‌ی تاکسی دارم کار می‌کنم،

آخه من ۲۵ سال راننده‌ی ماشین جنازه کش بودم…! :D

تاریخ آخرین ویرایش مطلب: تاریخ آخرین ویرایش: ۹۳/۰۳/۱۰ - ۱۹:۳۸
اشتراک گذاری: تلگرام فیسبوک تویتر
برچسب ها:

1
1


لوگین شوید تا بتوانید نظر درج کنید. اگر ثبت نام نکرده اید. ثبت نام کنید تا بتوانید لوگین شوید و علاوه بر آن شما نیز بتوانید مطالب خودتان را در سایت قرار دهید.
فراموش کردم
تبلیغات
کاربران آنلاین (1)