فراموش کردم
لطفا تایپ کنید...
رتبه کلی: 3286


درباره من
P lili aşk lili F (antik )    

حموم رفتن دهه شصتیا

درج شده در تاریخ ۹۳/۰۳/۱۵ ساعت 18:03 بازدید کل: 224 بازدید امروز: 224
 

 

اولش میرفتیم تو حمومی که نه آب سردش معلوم بود نه گرمش

 یهو آب میشد درجه زیر صفر یه وقتا هم درجه بالا صفر

بعد مادر گرامی با شامپوی پاوه چنان میوفتاد رو سرمون به طوری که تموم سلولهای مغزمون نیم متر جابجا میشد

هر چقدر جیغ و داد میزدیم انگار نه انگار

بدترین مرحله وقتی با کیسه سفت وضخیم با روشور میفتاد به جونمون

خدا شاهده دو لایه از پوستمون کنده میشد مامانمون فکر میکرد چرکه بیشتر ادامه میداد

بماند که اون وسطا یه کتکی هم میخوردیم

وقتی حموم تموم میشد کلی لباس تنمون میکردن یه یقه اسکی هم روش

بعدش از شدت درد و خستگی خوابمون میبرد همه میگفتن آخی چه راحت خوابیده... 

تاریخ آخرین ویرایش مطلب: تاریخ آخرین ویرایش: ۹۳/۰۳/۱۵ - ۱۸:۰۳
اشتراک گذاری: تلگرام فیسبوک تویتر
برچسب ها:

1
1


لوگین شوید تا بتوانید نظر درج کنید. اگر ثبت نام نکرده اید. ثبت نام کنید تا بتوانید لوگین شوید و علاوه بر آن شما نیز بتوانید مطالب خودتان را در سایت قرار دهید.
فراموش کردم
تبلیغات
کاربران آنلاین (1)