محمد صادق نائبی در سایت صدای میانه نوشت:
نماینده عزیز! به خانه ات که خانه ملت است برگرد، لطفاً!
نماینده عزیز! امروز 33 مین روز است که از خانه ملت رفته ای و نامت بارها به عنوان غایب خانه ملت در خبرگزاری ها می درخشد. اوایل شهریور رفتی که افتتاحیه های ناچیز هفته دولت در میانه را از دست ندهی و خدای ناکرده زحمات شما را دیگران به نام خود نزنند. رفتی و در مراسم گازرسانی و برق کشی و خانه بهداشت و دهها افتتاحیه ریز هفته دولت در انظار مردم حاضر شدی و خدا را شکر تلاش دیگران در تملک این طرح ها را در نطفه خفه کردی.
پس از دو هفته تعطیلات مجلس، جلسات هفتگی آخر شهریور را نیز حاضر نشدی و برایت مهم نبود که مجلس چه تصمیمی در مورد فرار کنندگان از مالیات می گیرد؟ نمی دانی که در مورد خشکیدن دریاچه ارومیه چه تصمیمی گرفتند. نبودی که ببینی چگونه حادثه دیدگان حوادث طبیعی را بیمه همگانی می کنند. چراکه 31 شهریور و آغاز هفته دفاع مقدس رسیده بود و صدها سرباز 18 ساله که شاید چندی از آنان میانه ای باشند و در سال آینده بخواهند روی نماینده کوشا و پویا تصمیم بگیرند. شاید تصمیم گرفتی دو جلسه آخر مجلس را در 1 و 2 مهرماه حاضر شوی ولی مگر می توان از صدها رای دبیرستانی ها به راحتی چشم پوشی کرد؟ به هر قیمتی شده باید در یک دبیرستان فعال حاضر می شدی و زنگشان را به صدا درمیآوردی.
ولی مگر این برنامه ها تمامی دارد؟ ماشاءالله تقویم ما هم پر است از نامگذاری ها و حضور در همایش ها و جلسات که نماینده را از حضور در مجلس بازمی دارند. دو روز بعد حاجیان از خانه خدا برمی گردند و دنبال کسی هستند که برای خدا کار کند و به او رای دهند. چند روز بعد راهپیمایی 13 آبان است و بعدش چی و چی تا برسیم به عید و دوباره از عید تا عید را برنامه ریزی کنیم برای حضور در میان مردم.
نماینده عزیز! تو را به خدا به خانه ات برگرد. خانه تو میانه نیست. آنجا رای دادند که در تهران باشی. در رد و تصویب قوانین کشوری حاضر و تاثیرگذار باشی. برگرد تهران و از طریق سازمانها در رفع مشکلات عمومی میانه کمک کن. آیا می دانی 250 خانواده از آب شدن فرزندشان که از فولاد آذربایجان قبول شده عذاب می کشند؟ آیا می دانی بزرگترین گناه این 250 نفر باهوشی بود وگرنه می توانستند کارهای ساده تری انتخاب کنند؟ چرا در تهران نیستی که تکلیف آنها را مشخص کنی؟ تمامی سازمانها و وزارتخانه ها در تهران مستقر هستند. در این 33 روز حضور در میانه کدام گره منطقه ای (نه فردی) را حل کردی؟ مگر مردم به حضرتعالی رای دادند که پیش آنها بنشینی و به درد آنها نگاه کنی؟ مگر میانه فرماندار ندارد؟ مگر هر اداره برای خودش رئیس ندارد؟ چه نیازی به حضور آنجناب است؟ مگر جنابعالی هیئت امنای شهری؟ مگر عضو شورای شهری؟ مگر ریش سفید محله ای که به امور جزئی افراد رسیدگی می کنی؟
جناب نماینده عزیز! ارزش جایگاه شما بسیار بالاتر از یک تعویض کابل برق چند مغازه است. اگر بگویم رئیس جمهور در حسرت جایگاه حضرتعالی است گزاف نگفته ام. تو می توانی او را برکنار کنی ولی او نمی تواند تو را چپ نگاه کند. وزیر اگر به خم ابرو و خشم درون تو گرفتار شود حتی اگر وزیر علوم باشد برکنارش خواهی کرد. لطفاً اگر امکان ندارد حرمت آن جایگاه را حفظ کن و اینقدر به مسائل جزئی افراد و ادارات رسیدگی نکن. هیچ امری در میانه بی صاحب نیست حتی در حد یک آشغال ریز افتاده در زمین، یا تلفن قطع شده ی یک خانه یا لامپ سوخته یک تیر چراغ برق یا نشتی یک لوله آب. پس چه نیازی به حضور آنجناب در میانه و دخالت در این امور جزئی است؟ آن حضرت در این مدت باید تکلیف فرار کنندگان از مالیات را مشخص می کردی. بودجه ای برای نجات دریاچه ارومیه تصویب می کردی. در مورد طرح بیمه همگانی حوادث طبیعی نظر می دادی و دهها طرح دیگر که در این مدت غیبتتان هیچ نقش ملی ایفا نکردی.
عزیز دل! نماینده محترم! آیا در میان افتتاحیه های هفته دولت پس از 27 ماه حضور در مجلس 27 اشتغال ایجاد کردی؟ آیا به ازای هر ماه حضور در مجلس و رایزنی با وزیران و وکیلان توانستی فقط 1 اشتغال (به معنای کارآفرینی نه به معنای سر کار رفتن و چاق کردن ادارات) ایجاد کنی؟ شما که جوابتان قطعا منفی است چرا اشتغال های ایجاد شده را حفظ نمی کنی؟ آیا ارزش ندارد تمام کارهای محلی تان را رها کرده و استخدام 250 قبولی فولاد را تنها برنامه و اولویت خود قرار دهی؟ 250 اشتغال مستقیم با 250 اشتغال غیرمستقیم همراه با خانواده هایشان جمعا 2000 را شامل می شوند. نیک می دانید که 2000 نفر برای براندازی هر مدعی کافیست. 2000 نفر برای تخریب هر فردی کافیست. 2 هزار نفر برای روشنگری 200 هزار نفر جمعیت میانه کافیست. باری چو اشتغال نمی آفرینی اشتغال از بین نبر.