درباره من
دیگه منی وجودنداره که دربارش بگم
من:
Dead Moon
هستم.
توسرگذشت من نبودجزغم ودلشکستگی,
عمری گذشت وازتنم هنوزنرفته خستگی
ازدست روزوروزگارخسته ودلگیرشدم,
تاچشم بهم گذاشتم دیدم عجب پیر شدم
باهرکه دوستی کردم خصم مادرزادشد
هرجاآشیان گزیدم لانه ی صیادشد
آن دوستی که باخون جگرپرودمش
روزمرگم سر دارم آمدوجلاد شد...
************************
قاصدك حرف دلم را تو فقط می دانی نامه عاشقیم را تو فقط می خوانی قاصدك هیچ كس با من نیست همه رفتند, تو چرا می مانی؟؟
***********************
نمیدانم چرا با آن که میدانم از آن من نخواهی بود/ولی با تار و پود جانم برایت خانه میسازم