فراموش کردم
رتبه کلی: 1950


درباره من
دیگه منی وجودنداره که دربارش بگم

من:
Dead Moon
هستم.


توسرگذشت من نبودجزغم ودلشکستگی,
عمری گذشت وازتنم هنوزنرفته خستگی
ازدست روزوروزگارخسته ودلگیرشدم,
تاچشم بهم گذاشتم دیدم عجب پیر شدم


باهرکه دوستی کردم خصم مادرزادشد

هرجاآشیان گزیدم لانه ی صیادشد

آن دوستی که باخون جگرپرودمش

روزمرگم سر دارم آمدوجلاد شد...

************************

قاصدك حرف دلم را تو فقط می دانی نامه عاشقیم را تو فقط می خوانی قاصدك هیچ كس با من نیست همه رفتند, تو چرا می مانی؟؟
***********************
نمیدانم چرا با آن که میدانم از آن من نخواهی بود/ولی با تار و پود جانم برایت خانه میسازم
آرش قربانی (arash8deadmoon )    

جهان

درج شده در تاریخ ۸۹/۰۷/۲۸ ساعت 13:46 بازدید کل: 331 بازدید امروز: 55
 

پدر داشت روزنامه می خواند. پسر پیش پدرش رفت و گفت : پدر بیا بازی کنیم پدر که بی حوصله بود چند تکه از روزنامه که عکس نقشه دنیا بود تکه تکه کرد و به پسرش داد و گفت برو درستش کن . پسر هم رفت و بعد از مدتی عکس را به پدرش داد. پدر دید پسرش نقشه جهان رو کاملاً درست جمع کرده از او پرسید که نقشه جهان رو …از کجا یاد گرفتی؟ پسر گفت : من عکس اون آدم پشت صفحه رو درست کردم
وقتی آدمها درست بشن دنیا هم درست میشه

تاریخ آخرین ویرایش مطلب: تاریخ آخرین ویرایش: ۸۹/۰۷/۲۸ - ۱۳:۴۶
اشتراک گذاری: تلگرام فیسبوک تویتر
برچسب ها:

1
1


لوگین شوید تا بتوانید نظر درج کنید. اگر ثبت نام نکرده اید. ثبت نام کنید تا بتوانید لوگین شوید و علاوه بر آن شما نیز بتوانید مطالب خودتان را در سایت قرار دهید.
فراموش کردم
تبلیغات
کاربران آنلاین (1)